دیروز ته اتوبوس بدجوری چهره ام گرفته و درهم بود که یه پیر

دیروز ته اتوبوس بدجوری چهره ام گرفته و درهم بود که یه پیرزن خوش لباس و بانشاط رو کرد بهم گفت: ننه، بگو نی نای نا نای نی نای نای. دیدم میخواد من رو از غصه دربیاره، ازش خوشم اومد. شروع کردم بشکن زدن و باهاش دم گرفتم: نی نای نا نای نی نای نای. یهو فضا عوض شد و همه شروع کردند دست زدن. پیرزنه دست کرد تو کیفش، منم همینطور که قر میدادم، داد زدم: شاباش شاباش. یه هو دیدم بجای پول، یه دست دندون مصنوعی درآورد، گذاشت دهنش و گفت: نره غول نفهم، ده دفعه گفتم بگو نیاوران نیگه دار؛ حالا باید دو تا ایستگاه پیاده برگردم!
دیدگاه ها (۱۳)

ازبسسسس حرص می خوریم. وقتی یکی یه حرف منفی می زنه بهمون /تا ...

از دعاهای روزانه می تواند این باشد که؛خدایا! آدم‌های خوب سر ...

آره بخند ☺وقتی میخندی ☺... غم کاری باهام نداره ☺☺☺

#تاج نامرئی چند روز پیش یکی از دوستام بیمار شد و شرایط بدی د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط