یوری باشه
یوری : باشه
یونگ شیک : راستی بیا امشب بریم رستوران راستی اهل کلاب هم هستی
یوری : آره اوکی بریم با دوستم همیشه میرفتم کلاب
یونگ شیک: باشه پس من رفتم ۸شب میام
۸شب 🤖
یوری: فهمیدم این لباسه که مامان بهم داد حالا چی بپوشم
یوری : فقط یکم لختیه
یونگ شیک اومد
یونگ شیک به یوری نگاه کردو زود روش رو برگردوند
یوری سرخ شد 💫
یونگ شیک در ماشین رو برای یوری باز. کرد
رسیدن کلاب 🤖
یوری : بزار غذا رو یک بار دیگه
یونگ شیک : البته باشه
یونگ شیک : یوری من میرم آبجو بیارم
یوری : باشه
یک مردی به یوری گفت : جون خوشگله بیا یکم برقصیم
یوری نمیدونستم چی کار کنه
مرده نزدیک بود بهش تجاوز کنه که
یونگ شیک : هی مرتیکه داری چی کار میکنی
یونگ شیک دست یوری رو گرفت
یونگ شیک : یوری خوبی
یوری : آره میشه بریم خونه
رسیدن خونه
یوری : ای خدا فرصتم رو از دست دا دم
یوری دهنش رو گرفت و گفت یوری دیوونه شدی 😶🌫️😶🌫️
پایان پارت ۱۲ 💫
یونگ شیک : راستی بیا امشب بریم رستوران راستی اهل کلاب هم هستی
یوری : آره اوکی بریم با دوستم همیشه میرفتم کلاب
یونگ شیک: باشه پس من رفتم ۸شب میام
۸شب 🤖
یوری: فهمیدم این لباسه که مامان بهم داد حالا چی بپوشم
یوری : فقط یکم لختیه
یونگ شیک اومد
یونگ شیک به یوری نگاه کردو زود روش رو برگردوند
یوری سرخ شد 💫
یونگ شیک در ماشین رو برای یوری باز. کرد
رسیدن کلاب 🤖
یوری : بزار غذا رو یک بار دیگه
یونگ شیک : البته باشه
یونگ شیک : یوری من میرم آبجو بیارم
یوری : باشه
یک مردی به یوری گفت : جون خوشگله بیا یکم برقصیم
یوری نمیدونستم چی کار کنه
مرده نزدیک بود بهش تجاوز کنه که
یونگ شیک : هی مرتیکه داری چی کار میکنی
یونگ شیک دست یوری رو گرفت
یونگ شیک : یوری خوبی
یوری : آره میشه بریم خونه
رسیدن خونه
یوری : ای خدا فرصتم رو از دست دا دم
یوری دهنش رو گرفت و گفت یوری دیوونه شدی 😶🌫️😶🌫️
پایان پارت ۱۲ 💫
- ۲.۶k
- ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط