part:12
(نجلا)
داشتم بر میگشتم که مچ دستمو گرفت کشید و کوبوند به دیوار دستاشو بقلم رو دیوار گزاشت جوری که کاملا زندانیم کرده بود
من میتونم الان جوری بزنمش که ارزوی پدر بودن تو دلش بمونه ولی اون سازمان لعنتی و هویت پنهانم مانعش میشه
تو اتاقای اطراف صدای نا//// له های اون دخترا مردا میومد حالم داشت بهم میخورد چندشاااااا
ولی انگار جونگکوک با اون صدا ها بد جور تح/////// ریک شده بود
کوک: پاشو بریم
انجی: من مثل اون دخترا هر شبت نیستم ولم کن
کوک: هه.. نیستی؟ هموتون عین همیدد فقط ب درد ی شب ادم میخورید ارزشی ندارید
با صدا های قوی تری که اتاقا میومد جونگکوک بدتر از قبل
منو کشید ولی این دفعه به هدف اتاق بردن
کارم یا دخترونگیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به خودم امد که تو اتاق بودیم
____________________________
اص///// مات در کامنتا
داشتم بر میگشتم که مچ دستمو گرفت کشید و کوبوند به دیوار دستاشو بقلم رو دیوار گزاشت جوری که کاملا زندانیم کرده بود
من میتونم الان جوری بزنمش که ارزوی پدر بودن تو دلش بمونه ولی اون سازمان لعنتی و هویت پنهانم مانعش میشه
تو اتاقای اطراف صدای نا//// له های اون دخترا مردا میومد حالم داشت بهم میخورد چندشاااااا
ولی انگار جونگکوک با اون صدا ها بد جور تح/////// ریک شده بود
کوک: پاشو بریم
انجی: من مثل اون دخترا هر شبت نیستم ولم کن
کوک: هه.. نیستی؟ هموتون عین همیدد فقط ب درد ی شب ادم میخورید ارزشی ندارید
با صدا های قوی تری که اتاقا میومد جونگکوک بدتر از قبل
منو کشید ولی این دفعه به هدف اتاق بردن
کارم یا دخترونگیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به خودم امد که تو اتاق بودیم
____________________________
اص///// مات در کامنتا
۱۷.۴k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.