black flower(p,176)

black flower(p,176)


دنیل: اگه یه کلمه ی دیگه از اون دهن کوچولوت که فقط برای به فاک رفتن و ساک زدن ساخته شده استفاده کنی دستتو می شکنم فهمیدی؟

دنیل با لحن خطرناکی گفت.

تهیونگ وحشت زده آب دهنش رو قورت داد و سرش رو در جواب آلفای عصبانی کنارش تکون داد.

اگه تهیونگ بدنش اینقدر بی فایده نشده بود بهش نشون میداد..
دست کی قرار بشکنه و دهن کی برای به فا*ک رفتن ساخته شده...

دنیل به تهیونگ نگاهی انداخت و صورتش رو جمع کرد.

دنیل: لعنتی چرا هنوز بیداره؟ به هر امگای که اون دارو رو دادم سریع بیهوش شد.

با خودش گفت اما تهیونگ با وجود گیج بودنش تونست بشنوه.

_دارو؟
_دنیل بهش دارو داده بود؟

پس به خاطر همین این اتفاق برای بدنش افتاده بود و توان مبارزه کردن باهاش رو نداشت؟...

این دومین باری بود که تهیونگ به کلاب اومده بود بار اول با دوست دختر سابقش تهیون و حالا خودش به تنهایی...

اگه میدونست قرار بدشانسی بیاره و گیر دنیل بیفته هیچ وقت پاش رو اینجا نمی ذاشت.
یه تصمیم اشتباه قرار بود زندگیش رو نابود کنه.


دنیل صندوق عقب ماشینش رو باز کرد و برای اینکه امگا رو داخلش جا بده از روی زمین بلندش کرد.

تهیونگ دست و پا زد نباید این اتفاق می افتاد.

زندگیش هر چقدرم فلاک بار و پر از سختی بود. دلش می خواست ادامش بده....
دیدگاه ها (۱۷)

black flower(p,177)

black flower(p,178)

black flower(p,175)

black flower(p,174)

black flower(p,209)

black flower(p,290)

black flower(p,238)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط