Season Nightmare of Love

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️
Part 94



جیمین: گریه نکن دورت بگردم...دیگه هیچ وقت هیچ کس حق نداره رو تو دست بلند کنه ( آخرش رو با اخم عصبانیت و رو به پدر سویون میگه)
یونگی تمام مدت شاهد این ماجرا بود بالاخره جلو اومد
یونگی: پدر...شاهزاده...اینجا...چه خبره؟
جیمین: هه خوب شد اومدی یکی اینجا جرعت کرده رو زن من دست بلند کنه
پدر: سرورم...سرورم...منو ببخشید....
جیمین: ساکت شد ( عصبی)
یونگی: پدر....تو دوباره سویون رو زدی؟( متعجب و عصبی)
جیمین: دوباره؟...به به...میبینم که قبلا هم همچین کاری کردی...
پدر: سورم...من...من اشتباه کردم...لطفا منو ببخشید‌‌...‌دیگه تکرار نمیشه
جیمین: نه میخوای تکرار شه....دیگه اینجا نمیمونه که بخواد تکرار شده
تمام مدت سویون تو بغل جیمین بود و آروم اشک می‌ریخت و یونگی شاهد اون صحنه بود و پدر سویون زانو زده بود روی زمین و طلب بخشش می‌کرد
جیمین: نگهبان
نگهبان: بله سرورم
جیمین: همین الان بانو رو به قصر می‌بریم
سویون سرش رو از سینه جیمین بلند کرد و بهش خیره شد...
سویون: ولی...سرورم...ما که هنوز
جیمین: هیشششش...آروم باش قشنگم نگران هیچی نباش...دیگه نمیزارم حتی یک لحظه اینجا بمونی...
سویون: جیمین
جیمین: جانم؟
سویون: من....من...ببخشید که نتونستم بیام( گریه)
جیمین: گریه نکن فدات شم این مشکل برای همه پیش میاد مگه منو یادت نیست؟ روز دوم که قرار بود بیام پیشت نیومدم...این به حساب همون...بعدم تقصیر تو نیست که...
جیمین از روی زمین بلند شد دست سویون رو گرفت و بلندش کرد بغلش کرد و نشوندش رو اسب و خودشم نشست پشت سرش...
جیمین: همین الان بانومو به قصر میبرم و بعدن یه مجازاتی برای بعضی ها ( نگاه به وزیر) تعین میکنم...یونگی...
یونگی: بله...سرورم...
جیمین: وسایل مهم سویون رو براش بیار
یونگی: چشم سرورم


...
ادامه دارد
دیدگاه ها (۰)

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️Part 95جیمین در حالی که سویو...

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️Part 96سویون: وقتی تصمیم به ...

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️Part 93سویون سری تکون دادو د...

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️Part 92جیمین: که چی؟یونگی: ب...

part 8

part 9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط