پنجره را باز کن که آمدم امشب

‌پنجره را باز کن که آمدم امشب
خسته ز میخانه های شهر سیاهم
پنجره را باز کن مگر تو نگفتی
پنجره گر باز بود چشم به راهم ؟

نعره کشیدم که آی پنجره بگشای
لب ز لبی وانشد سوال کند کیست ؟
پنجره بسته ست آه پنجره بسته ست
هیچ کسی در اتاق منتظرم نیست
#نصرت_رحمانی
دیدگاه ها (۱۲)

چنان زلال شودآن کسی که تو را یک بارفقط یک بار نگاه کندکه هیچ...

‌چون در آغوشت گرفتم قالب من جان گرفت.. #هلالی_جغتایی

‌ای دیدنت آسایش و خندیدنت آفتگوی از همه خوبان بربودی به لطاف...

‌یک شبِ مهتابمردمانِ زیادی ساز‌هایشان را بر می‌دارندزیباترین...

p³⁰قسمت ۳۰ : شبِ بروکلینویو ا/تصدای قفل‌های سنگین پایگاه که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط