آن سوی آینه

آن سوی آینه
P13
_نمیدونم.....ددی؟؟؟
(ویو ا.ت)
مطمئنم چشمام از این بیشتر باز نمیشد
ددی؟؟؟
آخه این چه سوال احمقانه ای بود که پرسیدم فقط باید اسمش رو صدا میزدم
پتو رو کشیدم روم تا بیشتر از این خجالتم رو ندیده
دراز کشیدم پتو رو تا روی سرم آوردم
؟؟؟؟!؟!؟؟
کنارم دراز کشید
اومد زیر پتو
از پشت دستش رو به دور کمرم حلقه کرد
_ میشه امشب پیش من بخوابی؟
+ چ...چی؟
_ وقتی شنیدی چرا میگی که دوباره تکرارش کنم؟
+ م...من...من
_ میشه؟ هوم؟
چرا انقد با لطافت ازم خواهش میکنه.....اصلا بهش نمیاد همچین موجودی باشه....
_ چیه دوست داری با تو هم مثل بقیه صحبت کنم؟( ابرو ی بالا انداخته)
+ چ..چی...؟ ..نه...من...ه...همچین چیزی نگفتم
_ هوم
+ منظورم اون نبود
_ باشه.....پس امشب می‌مونی
+چ..چی؟
_ می‌دونم که شنیدی
از یه طرف خوشحال بودم که پیششم چون مامان و بابا امشب خونه نبودن و من از تنهایی توی شب بیشتر از مواقع دیگه میترسم
از طرف دیگه میترسیدم پیش این مرد بخوابم
شاید در ظاهر مرد خوب و مهربونی بود ولی....من از درونش میترسم...نکنه همه اینا نقشه باشه تا منو بکشه؟
_ هِی....داری با فکر و خیالات مزخرفت اعصابمو خورد می‌کنی
+ چ..چی؟
_ ولش کن
+ ب..ببخشید
_ مهم نیست
+ م...معذرت...می‌خوام
_ گفتم که مهم نیست
برگشتم به سمتش
توی چشم های سیاهش نگاه کردم
مثل آینه ای بود خودم رو توش می‌تونستم ببینم
سیاه مثل قلبش
برق خاصی توی چشماش داشت
بیشتر نزدیکش شدم
اون هم حلقه دستش رو به دور کمرم تنگ تر میکرد
الان دقیقا توی بغلش بودم
بغلش مثل قبل نبود
ایندفعه حتی آرامش هم داشت
چشمام کم کم گرم‌شدن و بسته شدن


بچه ها منظورم از هی همون (یا) به زبون کره ای هست
با کدوم راحت تر هستین ؟
دیدگاه ها (۹)

بچم بالاخره برگشتتت

آن سوی آینهP14چشمام کم کم گرم‌شدن و بسته شدن(ویو کوک)شبیه بچ...

آن سوی آینهP12می‌دونی من آدم کشتم ....میفهمی(۱۰ سال قبل ، وی...

ولی این آهنگ......

آن سوی آینه P36پیشش دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم(ویو ا.ت ، ...

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁴⁵توی جام چرخیدم.....یکی داشت صدام میکر...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۰#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط