با این دو قطره کار ماها راه می افتد

با این دو قطره کار ماها راه می افتد


بی اشک عبد تو درون چاه می افتد


امشب بیا در روضه تا با خود بگوییم


حداقل چشمت به ما گه گاه می افتد


این غیبتت محض رضای ماه ، طولانی است


ظاهر شوی از چشم ماها ماه می افتد


تو که دعایم می کنی از شنبه تا جمعه


بدنامی از نام من گمراه می افتد


مثل همیشه حتم دارم در نبود تو


این جمعه از لبهای جمعه آه می افتد


آقا شنیدن کی بود مانند این دیدن


هر روز چشمانت به قتلگاه می افتد
دیدگاه ها (۴)

قدم اگر خمید ، فدای سر حسین جانم به لب رسید ، فدای سر حسین ...

با آن همه قدر و شرف و جاه و عزیزی کـردی بـه بنـی‌فاطمـه اظهـ...

سلام آقا جان ببخشید اگر تلاشمان کم است برای آمدنتان مولا جان...

**((این شعر قصه هر روز من و تو ست))** آقای من امشب غزل تغییر...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط