من بلدم خودم دلِ خودم را خوش کنم، اما اینکه دلت را خوش کن
من بلدم خودم دلِ خودم را خوش کنم، اما اینکه دلت را خوش کنند، دستی بکشند روی سر کودک طفلکیِ درونت و در آغوشش بگیرند، چیز دیگریست. من بلدم خودم را دلداری بدهم و آرام باشم و همه چیز را درست کنم، اما اینکه آرامت کنند و بگویند چیزی نیست درست میشود، لذت دیگری دارد.
اینکه نگویند فلانی که از پسِ خودش بر میآید، نیازی به حضور و حرفهای ما ندارد. چرا دارم! کنارم باشید و با من حرف بزنید، دقیقا همانموقعی که بینیازترین آدم جهان بهنظر میرسم! دقیقا همان موقعی که دارم تلاش میکنم روی پای خودم بایستم و خودم تنهایی همه چیز را درست کنم. شما که نمیدانید درون یکنفر چه غوغایی برپاست، وقتی دارد سعی میکند بیخیالترین آدمِ جهان باشد.
اینکه نگویند فلانی که از پسِ خودش بر میآید، نیازی به حضور و حرفهای ما ندارد. چرا دارم! کنارم باشید و با من حرف بزنید، دقیقا همانموقعی که بینیازترین آدم جهان بهنظر میرسم! دقیقا همان موقعی که دارم تلاش میکنم روی پای خودم بایستم و خودم تنهایی همه چیز را درست کنم. شما که نمیدانید درون یکنفر چه غوغایی برپاست، وقتی دارد سعی میکند بیخیالترین آدمِ جهان باشد.
۹.۹k
۱۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.