part¹⁴
part¹⁴
Daddy fucker vahshim🥑
ناشناس:اسمش یون جین
-یون جین!میشناسمش برادر یونگی دیگه و توهم دوست دختر یون جینی
ناشناس:افرین خوب فهمیدی حالا گوشیو بده به
ا/ت...
-نمیدم
ناشناس:چرا؟
-چون میدونم تو میخای ا/ت رو ناراحت کنی و دوستش نیستی
ناشناس:زرنگیااا
-فک کردی که چی بزرگ ترین مافیای کره میخای زرنگ نباشه؟
ناشناس:تو مافیای بزرگ کره هستی؟
-اره مشکلش؟
ناشناس:نمیدونستم احمقی مثل تو مافیا بزرگ مره باشه
-دهنتو ببند وگرنه کاری میکنم از حرفت پشیمون بشی
ناشناس:مثلا میخای چیکار کنی؟
-حالا میبینی... فردا ساعت 4 بیا ادرسی که برات میفرستم
ناشناس:باشه
-یون جین و یونگی رو با خودت نیار
ناشناس:چیه میترسی
-نه... این قرار فقط قرار من و توعه نه کسه دیگه ای
ناشناس:باشه بابا...
-فعلا خدافظ
ناشناس:خدافظ
-بزار شماره ی اون دختره ی هرزه رو ذخیره کنم...چی سیوش کنم؟اها اسمش رو گفت یونا....
+کوک؟
-ها
+ها نه بله
-بله*خنده*
+دارشتی با کی حرف میزدی؟
-دوستم
+گوشیتو بده به من
-گوشی شخصیه
+عه تو گوشیو منو برمیداشتی اینو نمی گفت
-باشه برات توضیح میدم فقط خودتو کنترل کن
+باشه
-یه دختره...
+دخترررررررر*داد*
-گفتم خودتو کنترل کن
+باشه*عصبی*
-یه دختره بهم زنگ زد گفت اسمم یوناست و دوست پسرم یون جین برادر یونگی
+با تو چیکار داشت؟
-با تو کار داشت
+چیکار؟
-میخاست یه چیزی بهت بگه ناراحتت کنه و منم گفتم میدونم میخای ا/ت رو ناراحت کنی پس گوشیو بهش نمیدم
+خب دیگه...
-باهم قرار گزاشتیم فردا ساعت 4
+کجا؟برای چی؟ به چه دلیل؟
-کافه همیشگیم خودت میدونی کجاست برای اینکه باهاش صحبت کنم که چرا مزاحم من شد و با تو کار داشت و گفت که دوست پسر داره اون برادر یونگی دلیلشم اینکه نمیخاستم که به تو حرفی بزنه تو ناراحت بشی خواستم به خودم بگه
+اها خب دیگه
-همین دیگه چیزی نگفت و منم قطع کردم
+گوشیتو بده به من
-بیا
+سیوش کردی یونا*داد*
-اره خب چیه مکه چرا داد میزنی
+سیوش کن دختره ی هرزه ی عوضی
-چشم*خنده*
+نخند
-حسودی میکنی؟
+خب تو شوهر منی
-حق داری
+شمارشو برای من بفرس
-نه
+گفتم بفرستتتتت*داد*
-باشه بابا داد نزن
+تو حرف نزن
...
+ببین کیه داره در میزنه
-خدمتکار داخل خونه هست
+اها یادم رفته بود
...
-خدمتکار کیه؟
خدمتکار:یه اقایی هست میگه با شما کار داره
-الان میام
+کیه؟
-نمیدونم والا
...
-بله... عه هیونگ تویی
×اره
-چیکار دایر بیا تو حرف بزنیم
×نه همین جا بهت میگم
-بگو میشنوم
×تهیونگ...
-تهیونگ چی؟
×خیلی وقت ها پیش که ا/ت تازه اومده بود اینجا
-خب...
×تهیونگ عاشق ا/ت شده بود و به ا/ت تجاوز کرده بود
-چی داری میگی!
×حداقل یک راند با ا/ت رفته بود
-برو به ادمام بگو که برن دونبال تهیونگ بگردن
×اما کوک...
-چیه!
×تهیونگ...
edamash part15🗿
Daddy fucker vahshim🥑
ناشناس:اسمش یون جین
-یون جین!میشناسمش برادر یونگی دیگه و توهم دوست دختر یون جینی
ناشناس:افرین خوب فهمیدی حالا گوشیو بده به
ا/ت...
-نمیدم
ناشناس:چرا؟
-چون میدونم تو میخای ا/ت رو ناراحت کنی و دوستش نیستی
ناشناس:زرنگیااا
-فک کردی که چی بزرگ ترین مافیای کره میخای زرنگ نباشه؟
ناشناس:تو مافیای بزرگ کره هستی؟
-اره مشکلش؟
ناشناس:نمیدونستم احمقی مثل تو مافیا بزرگ مره باشه
-دهنتو ببند وگرنه کاری میکنم از حرفت پشیمون بشی
ناشناس:مثلا میخای چیکار کنی؟
-حالا میبینی... فردا ساعت 4 بیا ادرسی که برات میفرستم
ناشناس:باشه
-یون جین و یونگی رو با خودت نیار
ناشناس:چیه میترسی
-نه... این قرار فقط قرار من و توعه نه کسه دیگه ای
ناشناس:باشه بابا...
-فعلا خدافظ
ناشناس:خدافظ
-بزار شماره ی اون دختره ی هرزه رو ذخیره کنم...چی سیوش کنم؟اها اسمش رو گفت یونا....
+کوک؟
-ها
+ها نه بله
-بله*خنده*
+دارشتی با کی حرف میزدی؟
-دوستم
+گوشیتو بده به من
-گوشی شخصیه
+عه تو گوشیو منو برمیداشتی اینو نمی گفت
-باشه برات توضیح میدم فقط خودتو کنترل کن
+باشه
-یه دختره...
+دخترررررررر*داد*
-گفتم خودتو کنترل کن
+باشه*عصبی*
-یه دختره بهم زنگ زد گفت اسمم یوناست و دوست پسرم یون جین برادر یونگی
+با تو چیکار داشت؟
-با تو کار داشت
+چیکار؟
-میخاست یه چیزی بهت بگه ناراحتت کنه و منم گفتم میدونم میخای ا/ت رو ناراحت کنی پس گوشیو بهش نمیدم
+خب دیگه...
-باهم قرار گزاشتیم فردا ساعت 4
+کجا؟برای چی؟ به چه دلیل؟
-کافه همیشگیم خودت میدونی کجاست برای اینکه باهاش صحبت کنم که چرا مزاحم من شد و با تو کار داشت و گفت که دوست پسر داره اون برادر یونگی دلیلشم اینکه نمیخاستم که به تو حرفی بزنه تو ناراحت بشی خواستم به خودم بگه
+اها خب دیگه
-همین دیگه چیزی نگفت و منم قطع کردم
+گوشیتو بده به من
-بیا
+سیوش کردی یونا*داد*
-اره خب چیه مکه چرا داد میزنی
+سیوش کن دختره ی هرزه ی عوضی
-چشم*خنده*
+نخند
-حسودی میکنی؟
+خب تو شوهر منی
-حق داری
+شمارشو برای من بفرس
-نه
+گفتم بفرستتتتت*داد*
-باشه بابا داد نزن
+تو حرف نزن
...
+ببین کیه داره در میزنه
-خدمتکار داخل خونه هست
+اها یادم رفته بود
...
-خدمتکار کیه؟
خدمتکار:یه اقایی هست میگه با شما کار داره
-الان میام
+کیه؟
-نمیدونم والا
...
-بله... عه هیونگ تویی
×اره
-چیکار دایر بیا تو حرف بزنیم
×نه همین جا بهت میگم
-بگو میشنوم
×تهیونگ...
-تهیونگ چی؟
×خیلی وقت ها پیش که ا/ت تازه اومده بود اینجا
-خب...
×تهیونگ عاشق ا/ت شده بود و به ا/ت تجاوز کرده بود
-چی داری میگی!
×حداقل یک راند با ا/ت رفته بود
-برو به ادمام بگو که برن دونبال تهیونگ بگردن
×اما کوک...
-چیه!
×تهیونگ...
edamash part15🗿
۱۶.۴k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.