+میشه از اتاق نرین بیرون امروز پیش من بخوابین مخصوصا تو ت
+میشه از اتاق نرین بیرون امروز پیش من بخوابین مخصوصا تو تهیونگ
_باش بیب باشه
+ممنون
÷ باشه عزیزم سرتو بزار رو شونم بخواب
+هومم باشه
÷داشت خوابش مبرد دوباره صدای رعد و برق اومد جیغ زد
+😭توروخدا نه
÷هیسس بخواب گوش نده به حرف های من گوش کن دره پنجره بازه تهیونگ در پنجررو میبندی پردرم بکش صدا کم بشه
_باشه
÷۵مین بعد ا.ت خوابید منم به تهیونگ یه دست لباس اوردم
_ من باید برم دیر وقته مواظبش باش
÷کجا بمون مگه یادت نیست ا.ت گفت حتما تو بخواب پیشم
_ولی اخه ... باشه
÷هومم ممنون
_ خواهش
÷(لبخند ) بیا لباس
_ممنون
÷ خواهش
_ لباس و پوشیدم بغل ا.ت دراز کشیدم تخت دونفر بود ولی چون ا.ت خیلی ریزه میزه بود فیلکس هم جا مشد پس اونم اونور ا.ت دراز کشید
بغلش کردم و چشام بسته شد دیگه چیزی نفهمیدم
÷ به صحنه ی رو به روم نگاه میکردم قلبم ذوب میشد منم میخواستم راستش من عاشق لونا بودم
ولی نمیدونم اونم به من همین حس رو داره یا نه فردا بهش میگم خداکنه به من حس داشته باشه با همین فکر ها چشام بسته شد و دیگه چیزی نفهمیدم
[ پارت ۱۰ ]
_باش بیب باشه
+ممنون
÷ باشه عزیزم سرتو بزار رو شونم بخواب
+هومم باشه
÷داشت خوابش مبرد دوباره صدای رعد و برق اومد جیغ زد
+😭توروخدا نه
÷هیسس بخواب گوش نده به حرف های من گوش کن دره پنجره بازه تهیونگ در پنجررو میبندی پردرم بکش صدا کم بشه
_باشه
÷۵مین بعد ا.ت خوابید منم به تهیونگ یه دست لباس اوردم
_ من باید برم دیر وقته مواظبش باش
÷کجا بمون مگه یادت نیست ا.ت گفت حتما تو بخواب پیشم
_ولی اخه ... باشه
÷هومم ممنون
_ خواهش
÷(لبخند ) بیا لباس
_ممنون
÷ خواهش
_ لباس و پوشیدم بغل ا.ت دراز کشیدم تخت دونفر بود ولی چون ا.ت خیلی ریزه میزه بود فیلکس هم جا مشد پس اونم اونور ا.ت دراز کشید
بغلش کردم و چشام بسته شد دیگه چیزی نفهمیدم
÷ به صحنه ی رو به روم نگاه میکردم قلبم ذوب میشد منم میخواستم راستش من عاشق لونا بودم
ولی نمیدونم اونم به من همین حس رو داره یا نه فردا بهش میگم خداکنه به من حس داشته باشه با همین فکر ها چشام بسته شد و دیگه چیزی نفهمیدم
[ پارت ۱۰ ]
۱۶.۲k
۲۷ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.