پارت چهارده
پارت چهارده
گفتم شوخی میکنی دیگه سانزو من باشم و فرار کنم گفتم گوشی رو بده به اون کثافت
گفت کثافت تو هستی و سانزو جونت
گفتم الان میام دروازه دهن تو میبندم و گوشی رو قطع کردم دویدیم سمت دری که سانزو باید میومد دیدم یه راهرو طولانی هست تا آخر راهرو دویدیم و به یه در رسیدم اومدم درو باز کنم که دیدم سانزو باز زنگ میزنه گوشی رو برداشتم اومدم حرف بزنم که یکی از پشت بهم حمله کرد و منو بیهوش کرد وقتی بیدار شدم دیدم سانزو کنارمه ولی دستای هر دو مون بستس
گفتم شوخی میکنی دیگه سانزو من باشم و فرار کنم گفتم گوشی رو بده به اون کثافت
گفت کثافت تو هستی و سانزو جونت
گفتم الان میام دروازه دهن تو میبندم و گوشی رو قطع کردم دویدیم سمت دری که سانزو باید میومد دیدم یه راهرو طولانی هست تا آخر راهرو دویدیم و به یه در رسیدم اومدم درو باز کنم که دیدم سانزو باز زنگ میزنه گوشی رو برداشتم اومدم حرف بزنم که یکی از پشت بهم حمله کرد و منو بیهوش کرد وقتی بیدار شدم دیدم سانزو کنارمه ولی دستای هر دو مون بستس
۴.۳k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.