پارت پانزده
پارت پانزده
سانزو گفت خره دیدی گفتم نیا
گفتم زر نزن سر مو بردم کنار دستش و گفتم کلاهمو بردار کناره های کلاهم تیزه باهاش میتونی بند هارو ببری سانزو گفت واقعا گفتم الان تو این وضعیت من با تو شوخی دارم آیا گفت نه ببخشید کلاهمو برداشت و سایید
به طنابهای دمر دستش و اون آزاد شد و دوباره سایید به طنابهای دور دست من و هردومون دویدیم سمت در اتاق درو باز کردیم و داشتیم به سمت اتاق رییس می رفتیم که الماس رو برداریم الماس رو بر داشتیم و فرار کردیم سانزو گفت الان مستقیم میریم پس بقیه امشب قراره یه جلسه بر گذار بشه
سانزو گفت خره دیدی گفتم نیا
گفتم زر نزن سر مو بردم کنار دستش و گفتم کلاهمو بردار کناره های کلاهم تیزه باهاش میتونی بند هارو ببری سانزو گفت واقعا گفتم الان تو این وضعیت من با تو شوخی دارم آیا گفت نه ببخشید کلاهمو برداشت و سایید
به طنابهای دمر دستش و اون آزاد شد و دوباره سایید به طنابهای دور دست من و هردومون دویدیم سمت در اتاق درو باز کردیم و داشتیم به سمت اتاق رییس می رفتیم که الماس رو برداریم الماس رو بر داشتیم و فرار کردیم سانزو گفت الان مستقیم میریم پس بقیه امشب قراره یه جلسه بر گذار بشه
۱.۸k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.