سناریو :
سناریو :
#درخواستی
وقتی بابامونن و ما دیر وقت با گردن کبود و لبای زخمی میام خونه
مکالمه ات و اعضا .
نامجون : کجا بودی؟!
ا/ت : میشه.....ولم کنی؟ اصلا حوصله ندارم!
نامجون : ( از مچ دستت میگیره ) این چه ترز حرف زدنه؟
جین : وایسا ببینم.....ابن همه وقت کدوم گوری بودی؟! ( عصبی )
ا/ت : هیچی.....زمان از دستم در رفت!
جین : هوم.....پس که اینطور!
یونگی : چه سر و وعضیه؟! هااا؟!! ( داد )
ا/ت : * سکوت
یونگی : برو تو اتاقت تا باهات حرف بزنم عجله کن!
جیهوپ : چرا هرچی بهت زنگ میزدم جواب نمیدادی؟!
ا/ت : ببخشید....گوشیم شارژش تموم شده بود!
جیهوپ : من ازت بهونه نخواستم....!
جیمین : با کی خوابیدی؟!
ا/ت : چی.....هیچ کس!
جیمین : فک کردی من احمقم؟!
تهیونگ : چه عجب.....بلاخره اومدی، میخواستی دیگه همونجا میموندی!
ا/ت : بابا.....
تهیونگ : گوشیتو بده، دیگه حق نداری تا چن وقت بری بیرون!!
کوک : خب.....میشنوم!
ا/ت : اممم.....خب.....من.....با دوستام بودم همین!
کوک : پس چرا گردنتد کبوده.....لبات هم زخمه!! ( عصبی )
اگه لایک نکنی خود خری نه اینکه مثل خری خودددد خرییییی
#درخواستی
وقتی بابامونن و ما دیر وقت با گردن کبود و لبای زخمی میام خونه
مکالمه ات و اعضا .
نامجون : کجا بودی؟!
ا/ت : میشه.....ولم کنی؟ اصلا حوصله ندارم!
نامجون : ( از مچ دستت میگیره ) این چه ترز حرف زدنه؟
جین : وایسا ببینم.....ابن همه وقت کدوم گوری بودی؟! ( عصبی )
ا/ت : هیچی.....زمان از دستم در رفت!
جین : هوم.....پس که اینطور!
یونگی : چه سر و وعضیه؟! هااا؟!! ( داد )
ا/ت : * سکوت
یونگی : برو تو اتاقت تا باهات حرف بزنم عجله کن!
جیهوپ : چرا هرچی بهت زنگ میزدم جواب نمیدادی؟!
ا/ت : ببخشید....گوشیم شارژش تموم شده بود!
جیهوپ : من ازت بهونه نخواستم....!
جیمین : با کی خوابیدی؟!
ا/ت : چی.....هیچ کس!
جیمین : فک کردی من احمقم؟!
تهیونگ : چه عجب.....بلاخره اومدی، میخواستی دیگه همونجا میموندی!
ا/ت : بابا.....
تهیونگ : گوشیتو بده، دیگه حق نداری تا چن وقت بری بیرون!!
کوک : خب.....میشنوم!
ا/ت : اممم.....خب.....من.....با دوستام بودم همین!
کوک : پس چرا گردنتد کبوده.....لبات هم زخمه!! ( عصبی )
اگه لایک نکنی خود خری نه اینکه مثل خری خودددد خرییییی
۲۰.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۲