Part10
Part10
ویو ا.ت
یه ماشین بزرگ داشت میزد بهمون جونگ کوک سریع فرمون رو پیچوند و جونمون نجات یافت از شدت شک چند لحظه وایسادیم که یه ماشین سنگین از بقل بهمون زد
.
و سیاهی......
.
ویو جونگ کوک
بیهوش شده بودیم ولی میتونستم از زیر پلکم بیرون رو ببینم ا.ت کامل بیهوش بود کل صورتش پر خون بود پرستار سعی میکردن بهش نفس بدن اون لحظه با خودم عهد بستم که اگر برای ا.ت اتفاقی افتاد هیچ وقت خودم رو نبخشم.
من و ا.ت همزمان رفتیم اتاق عمل
عمل من زیاد طول نکشید و زود بهوش اومدم ولی ا.ت چی ..... اون هنوز توی اتاق عمل بود.
نکته نویسنده:( ماشین به در سمت ا.ت زد برای همین حالش زیاد خوب نیست)
.
تهیونگ و بقیه اومده بودن .
ازشون پرسیدم از ا.ت چه خبر
جین: هنوز اتاق عمله
جیهوپ: امید وار باش ا.ت زود خوب میشه.
نامجون: آره جونگ کوک ، جیهوپ درست میگه.
ویو کوک
بعد ۳ ساعت دکتر از اتاق عمل اومد بیرون و گفت.....
.
کوک: نه امکان نداره.....
.
شرطا:
۵۰ تا کامنت
ویو ا.ت
یه ماشین بزرگ داشت میزد بهمون جونگ کوک سریع فرمون رو پیچوند و جونمون نجات یافت از شدت شک چند لحظه وایسادیم که یه ماشین سنگین از بقل بهمون زد
.
و سیاهی......
.
ویو جونگ کوک
بیهوش شده بودیم ولی میتونستم از زیر پلکم بیرون رو ببینم ا.ت کامل بیهوش بود کل صورتش پر خون بود پرستار سعی میکردن بهش نفس بدن اون لحظه با خودم عهد بستم که اگر برای ا.ت اتفاقی افتاد هیچ وقت خودم رو نبخشم.
من و ا.ت همزمان رفتیم اتاق عمل
عمل من زیاد طول نکشید و زود بهوش اومدم ولی ا.ت چی ..... اون هنوز توی اتاق عمل بود.
نکته نویسنده:( ماشین به در سمت ا.ت زد برای همین حالش زیاد خوب نیست)
.
تهیونگ و بقیه اومده بودن .
ازشون پرسیدم از ا.ت چه خبر
جین: هنوز اتاق عمله
جیهوپ: امید وار باش ا.ت زود خوب میشه.
نامجون: آره جونگ کوک ، جیهوپ درست میگه.
ویو کوک
بعد ۳ ساعت دکتر از اتاق عمل اومد بیرون و گفت.....
.
کوک: نه امکان نداره.....
.
شرطا:
۵۰ تا کامنت
۷.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.