بسم رب المهدی

بسم رب المهدی...💕




💟 فصل اول💟

🔷 #او_را ... (۱)



☀ ️ سنگینی نور خورشید،

مجبورم کرد چشمام رو باز کنم.

هنوز سرم درد میکرد.

پتو رو تا بالای سرم کشیدم و دوباره به زیرش خزیدم.



💤 چشمام دوباره گرم خواب میشدن که این بار صدای در

و به دنبالش قربون صدقه های مامانه که خواب رو از سرم بیرون کشید.



- ترنم...مامان جان بهتری؟

دیشب اومدم بالاسرت تب داشتی، باز الان تبت یکم پایین اومده.

چندبار آخه بهت بگم شب موقع خواب،پنجره ی اتاقتو باز نذار!!

اونم تو این هوا ❄ ️

خوابتم که سنگین 😴

طوفانم بیاد بیدار نمیشی!!

میبینی که وقت مریض داری ندارم،

هزار تا کار ریخته رو سرم...

👈 ادامه در وب #از_جنس_خاک :
az-jense-khak.blog.ir
دیدگاه ها (۱)

🔹 #او_را ... (۲)یخچال رو که باز کردم،میوه بود و آبمیوه و شی...

🔹 #او_را ...3شاید توی دنیا هیچ کس مثل من و سعید اینقدر عاش...

امام رضا علیه السلام:🔳 هر که روز عاشورا روز سوگواری و اندوه...

محرمی شویم - قسمت دوازدهمتمام ۱۲ قسمت توی وب منتشر میشه 👇 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط