من شما را دوست دارم من باید شما را دوست بدارم پس شما را

من شما را دوست دارم. من باید شما را دوست بدارم؛ پس شما را دوست دارم. شما انسان هستید پس من شما را دوست دارم. من همه انسان‌ها را -هرطور که باشند- دوست دارم. من هرگز انتخاب نمی‌کنم. دانشمند و عمله هردو برای من یکسان‌اند. چون هردو نفس می‌کشند، پس با هم برابرند. چون آدمها نفس می‌کشند، پس به هم شبیه‌اند و چون شبیه‌اند پس ارزش دارند. انسان ارزش ندارد مگر با عشق به دیگران. انسان بدون عشق وجود ندارد. من باید به شما کمک کنم؛ پس می‌خوام کمکتان کنم.

از کتاب «میرا»/ اثر «کریستوفر فرانک» / مترجم «لیلی گلستان»
دیدگاه ها (۲)

فغان که فرصت دیدن به سوی هم ندهندغرور حُسن تو را، شرم دوستی ...

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کندبلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می...

گر نیمه شبی مست درآغوش من افتدچندان به لبش بوسه زنم کز سخن ا...

در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریمیارای گفتن گله‌ها نیست، بگذری...

پارت : ۱۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط