شراب حاضر و

‌‌

شـــــراب حاضـر و

معشـــوق مســت و

مـــــن عـاشـــــق

ز مـن مـدار تـوقـع
به عقـل و هـوش امشـــــب

#اوحدی_مراغه_ای
دیدگاه ها (۳)

هنوز چشم مرادم رخ تو سیر ندیدههوا گرفتی و رفتی ز کف چو مرغ پ...

‌اشک شب و آه سحر، خون دل و سوز جگرترسم که سازد آشکار اســـرا...

‌آن را که غمی چون غمِ من نیست چه داندکز شوق تواَم دیده چه شب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط