تهیونگ و وایسا تو اتی

تهیونگ: و وایسا تو ا.تی
ا.ت: چ چی من
جیمین: ا.ت
ا.ت: ن نه چیزه اشتباه گرفتین (بغض)
جیمین ویو
ا.ت سعی داشت خودشو از ما پنهان کنه رفتم طرفش گرفتمش تو بغلم
ا.ت: ولم کن
جیمین: ا.ت بیا باهم حرف بزنیم لطفا
ا.ت: راجب چی ها راجب چی(گریه)
جیمین: تروخدا بیار بریم یه جای خلوت
ا.ت: باشه
ا.ت ویو
خب هیونجین تا شب نمیاد پس بریم خونه اون
ا.ت:بیاین بریم خونه دوستم
تهیونگ : باشه سوار ماشین شو
سوار ماشین شدیم و آدرس گفتم رفتیم تو نشستیم رو مبل
ا.ت چیه هان از جونم چی میخوای
جیمین: ا.ت من درباره ی اون کار متاسفم
ا.ت: الان متاسفی واقعا چی فکر کردی فکر کردی میبخشمت جیمین برو من تازه حالم خوب شده(داد و گریه)
جیمین: ا.ت به حرفای منم گوش کن
ا.ت: بگو می‌شنوم
جیمین: بعد از اون شب واقعا قصد همیچین کاری و نداشتم فقط فقط خواستم که.....
ا.ت: جیمین راجب اون شب حرف نزن میفهمی حرف نزن دلم نمیخواد راجب اون شب کثیف چیزی بشنوم (داد)
جیمین:گوش بده به حرفم(عربده)
جیمین: نه میخوام راجب اون شب حرف بزنم نه هیچی من تاحالا از کسی معذرت خواهی نکردم یکم بفهم ا.ت من از اون شب همش دارم به تو فکر میکنم باور نداری هان فکر کردی برای چی اومدم بوسان اومدم دنبالت ازت معذرت بخوام برت گردونم اگر بخاطر من نمیای بخاطر دوستت بیا
ا.ت: ترو خدا ولم کنید معذرت خواهی تو کردی حالا برو
تهیونگ: ا.ت بیا منطقی باشیم بزار حرف دلشو بهت بزنه
ا.ت:چیه نکنه میخوای بگی عاشقم شدی
جیمین: آره عاشقت شدم من احمق دیوونه عاشقت شدم دیشب به امید اینکه بتونم تمام این چیزا رو بهت بگم خوابیدم ا.ت من عاشقتم عاشقت شدمممممم(داد و گریه)