محموددولتآبادی

ﺩﺭ ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻫﻢ
ﭼﯿﺰﯼ ﮐﺞ ﺑﻮﺩ
ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺎ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ
ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﮔﻨﮓ ﺑﻮﺩ
ﻣﺎ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺪﯾﻢ ﯾﺎ ﺯﻭﺩ
ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻧﯿﺎﻣﺪﯾﻢ . . .!
#محمود_دولت‌آبادی
دیدگاه ها (۲)

#انگیزشیمن باور دارم که با خنده زیباتر هستمباور دارم که خنده...

بــرای داشـتــن یـک زنـدگـی زیـبـافــرق نــمــی ڪــنــددر چـ...

یک بار از زنی موفق خواستم تاراز خود را با من در میان بگذارد....

همه می کوشند صاحب چیزی بشوندکه به آن میگویند شخصیتکار سختی ن...

ﺩﻩ ﻣﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪﻃﻨﺎﺏ ﺗﺤﻤﻞ ﻭﺯﻥ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﻧﻔﺮ ...

#سخن_خدا ٢٥» ﻭَﺃَﻣَّﺎ ﻣَﻦْ ﺃُﻭﺗِﻲَ ﻛِﺘَﺎﺑَﻪُ ﺑِﺸِﻤَﺎﻟِﻪِ ﻓَﻴ...

ﺩﺭﺧﺘﻬﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ؛ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ؛ﻋﺪﻩ ﺍﯼ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط