تملی معاک

تملی معاک

 ولو حتی بعید عنی فی قلبی هواک

 تملی معاک

 تملی فبالی و فقلبی

 ولا بنساک

 تملی واحشنی لو حتی بکون ویاک

 تملی حبیبی بشتاق لک

 تملی عینیه تنده لک

 ولو حوالیه کل الکون

 بکون یا حبیبی محتاج لک

  تملی معاک

 معاک قلبی معاک روحی یا أغلی حبیب

 ومهما تکون بعید عنی

 لقلبی قریب

 یا عمری الجای والحاضر

 یا أحلی نصیب

 تملی حبیبی بشتاق لک

 تملی عینیه تنده لک

 ولو حوالیه کل الکون

 بکون یا حبیبی محتاج لک
دیدگاه ها (۷)

شاعر شده ام غرق غزل هایغم انگیزحالا منم و زردی و بی برگیپایی...

پیرمردی که‌ شغلش ‌دامداری‌ بود‌، نقل‌ میکرد:‌‌‌‌‌گرگی در اتا...

چه کنم با دل خود؛با تو بمانم یا نه..؟با صدای غزلم از تو بخوا...

سنگ باش بانو!شیشه که باشی می‌شکنند تو را به جرم شفافی و میگو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط