دلی سر بلند و سری سر به زیر

دلی سر بلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده‌ایم

سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم
ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم

چو گلدانِ خالی لب پنجره
پر از خاطراتِ ترک ‌خورده‌ایم

اگر داغِ دل بود، ما دیده‌ایم
اگر خونِ دل بود، ما خورده‌ایم

اگر دل دلیل است، آورده‌ایم
اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم

اگر دشنۀ دشمنان، گردنیم
اگر خنجرِ دوستان، گُرده‌ایم

گواهی بخواهید، اینک گواه
همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم

دلی سر بلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده‌ایم
دیدگاه ها (۲)

گر درختی از خزان بی برگ شدیا کرخت از سورت سرمای سختهست امیدی...

از ازل تا به ابد پرسش آدم این است :دست بر میوه‌ی حوا بزنم یا...

شکر آن را که دگربار رسیدی به بهاربیخ نیکی بنشان و ره تحقیق ب...

روزهایِ آخر اسفند، حالِ عجیبی دارد‌.‌.. خیابان ها بویِ عی...

ندیمه عمارت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط