سیندرلای من؛
سیندرلای من؛
از بس دنبالت گشتم خسته شدم
این کفش لعنتی خاطراتت را چرا در من جا گذاشتی؟
***
فکر کنم خدا هم دستش با تو در یک کاسه است
هر بار قرآن را باز می کنم سوره ی توبه می آید...
***
روزی آسمان را به سجده درخواهم آورد
اما بدون تو
قبله اش را گم می کند
خودت بگو که کدام طرف آفتاب ایستاده ای
...خیالت راحت
من گوش هایم را می گیرم
***
می خواهم امسال چیزی تولید کنم
اما هرچه را ذهنم می آفریند
شبیه توست لعنتی
***
از بس دنبالت گشتم خسته شدم
این کفش لعنتی خاطراتت را چرا در من جا گذاشتی؟
***
فکر کنم خدا هم دستش با تو در یک کاسه است
هر بار قرآن را باز می کنم سوره ی توبه می آید...
***
روزی آسمان را به سجده درخواهم آورد
اما بدون تو
قبله اش را گم می کند
خودت بگو که کدام طرف آفتاب ایستاده ای
...خیالت راحت
من گوش هایم را می گیرم
***
می خواهم امسال چیزی تولید کنم
اما هرچه را ذهنم می آفریند
شبیه توست لعنتی
***
۱.۲k
۲۰ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.