ا.ت ویو
ا.ت ویو
بهوش اومدم که دیدم تو یه دونه اتاقم دست و پام و بستن
ا.ت: کسی اینجا نیست(داد)
ا.ت: ترو خدا مگه من چیکار کردم(داد و گریه)
داشتم داد میزدم که یکی درو باز کرد
ا اون جیمین بود اومد
جیمین: پس بیدار شدی
جیمین ویو
دست و پاش و باز کردم که خواست بره اما نزاشتم لبمو گذاشتم رو لبش که تکون میخورد لباسش و در آوردم و...(بقیش با ذهن خودتون)
بهوش اومدم که دیدم تو یه دونه اتاقم دست و پام و بستن
ا.ت: کسی اینجا نیست(داد)
ا.ت: ترو خدا مگه من چیکار کردم(داد و گریه)
داشتم داد میزدم که یکی درو باز کرد
ا اون جیمین بود اومد
جیمین: پس بیدار شدی
جیمین ویو
دست و پاش و باز کردم که خواست بره اما نزاشتم لبمو گذاشتم رو لبش که تکون میخورد لباسش و در آوردم و...(بقیش با ذهن خودتون)
۶.۶k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.