ا.ت ویو
ا.ت ویو
رسیدن خونه امروز نرفتم مدرسه
آنقدر گریه کردم که خوابم برد
از خواب بلند شدم چهار ساعت خوابیده بودم
رفتم غذا درست کردم و خوردم جالم اصلا خوب نبود
یکم تلویزیون دیدم رفتم تو اتاقم چمدون و چیدم میخواستم برم بوسان بیلیط هواپیما گرفتم واسه فردا صبح ساعت ۶ بود
همه جا رو تمیز کردم پول کافی داشتم برای اینکه یه خونه با امکانات بگیرم
تلوزیون و خاموش کردم که گوشیم زنگ خورد
ا.ت: بله( بغض)
یونا: سلام ا.ت میگم چرا امروز نیومدی مدرسه
ا.ت: چ چیزه نمیخوام راجبش حرف بزنم(گریه)
یونا: چیشده ا.ت من الان میام پیشت
ا.ت: چیز آخه....
یونا: هیچی نگو گفتم میام پیشت
ا.ت ویو
بعد از چند دقیقه صدای زنگ در اومد رفتم باز کردم
یونا: چیشده ا.ت
ا.ت: یونا( گریه)
یونا: بیا بشین راجب حرف بزنیم بگو چیشده
ا.ت: ج جیمین
یونا: اون پسره چه گوهی خورده
ا.ت:دختر بودنم و ازم هق گرفت هق
یونا: پسره ی عوضی چه گوهی خورده(داد)
ا.ت: یونا
یونا: هیسسسسسط هیچی نگو خودم میدونم بهش چی بگم
ا.ت: من فردا میخوام برم بوسان برای همیشه
یونا: چی میگی ما باهم درستش میکنیم اصن میریم ازش شکایت میکنیم خوبه
ا.ت: چه شکایتی هان دیگه نمیخوام اینجا باشم حتی یه دیقه فردا میخوام برم بوسان خواستم بهت بگم
رسیدن خونه امروز نرفتم مدرسه
آنقدر گریه کردم که خوابم برد
از خواب بلند شدم چهار ساعت خوابیده بودم
رفتم غذا درست کردم و خوردم جالم اصلا خوب نبود
یکم تلویزیون دیدم رفتم تو اتاقم چمدون و چیدم میخواستم برم بوسان بیلیط هواپیما گرفتم واسه فردا صبح ساعت ۶ بود
همه جا رو تمیز کردم پول کافی داشتم برای اینکه یه خونه با امکانات بگیرم
تلوزیون و خاموش کردم که گوشیم زنگ خورد
ا.ت: بله( بغض)
یونا: سلام ا.ت میگم چرا امروز نیومدی مدرسه
ا.ت: چ چیزه نمیخوام راجبش حرف بزنم(گریه)
یونا: چیشده ا.ت من الان میام پیشت
ا.ت: چیز آخه....
یونا: هیچی نگو گفتم میام پیشت
ا.ت ویو
بعد از چند دقیقه صدای زنگ در اومد رفتم باز کردم
یونا: چیشده ا.ت
ا.ت: یونا( گریه)
یونا: بیا بشین راجب حرف بزنیم بگو چیشده
ا.ت: ج جیمین
یونا: اون پسره چه گوهی خورده
ا.ت:دختر بودنم و ازم هق گرفت هق
یونا: پسره ی عوضی چه گوهی خورده(داد)
ا.ت: یونا
یونا: هیسسسسسط هیچی نگو خودم میدونم بهش چی بگم
ا.ت: من فردا میخوام برم بوسان برای همیشه
یونا: چی میگی ما باهم درستش میکنیم اصن میریم ازش شکایت میکنیم خوبه
ا.ت: چه شکایتی هان دیگه نمیخوام اینجا باشم حتی یه دیقه فردا میخوام برم بوسان خواستم بهت بگم
۸.۲k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.