عشق (پارت ۸۴)

یونا: عشقم (کرم داره 😐)
ته: چییییییی؟
یونا: *قهقهه* لئوناردو داوینچی، مینجی
ته: هوفففف چی میگفت
یونا: به نظرت یه زن حامله جز شوهرش عشق دیگه ای داره اونم من؟
ته: نه
یونا: خب پس چی میگی؟ *خنده* گف ساعت ۵ بریم خونشون شام دعوتیم
ته: اها
میریم خونه وسایلارو میبریم و خدمتکارا میذارن تو یه اتاق خالی
یونا: من میرم دوش بگیرم زود میام
ته: باشه عشقم منتظرتم
میرم بیس دیقه ای میام لباسامو میپوشم
ته: فندقم چقد بزرگ شده
شکممو میبوسه میخندم
میشینم پشت میز آرایشم ، میاد کمکم میکنه که کارمو زود تر تموم کنم
آماده میشم
یونا: خب آمادم
ته: الانه که ایست قلبی کنم
یونا: *خنده* خدانکنه
ته: بریم*لبخند*
یونا: بریم *لبخند*
کمکم میکنه از پله ها برم پایین بعد در ماشینو برام باز میکنه
ته: بفرمایین بانوی من
یونا: بسیار سپاسگزارم *خنده*
میخنده میشینه پشت فرمون
یونا: ته ته
ته: جونم؟
یونا: میگم شیرینی بگیریم بریم؟
ته: چشم
یونا: *لبخند*

~شرایط پارتای بعد:
~ ۶۵۰ فالوور🎀
~ ۳۰ لایک🩷
~ ۳۰ کامنت🩰


~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۴۹)

عشق (پارت ۸۵)

عشق (پارت ۸۶)

عشق (پارت ۸۳)

عشق (پارت ۸۲)

مست خون ( پارت ۲۵ ) {پارت آخر}

قلدر مدرسه ( پارت ۱۲ )

مست خون ( پارت ۲۳ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط