𝚖𝚢 𝚋𝚊𝚋𝚢...
𝚖𝚢 𝚋𝚊𝚋𝚢...
P²
ا.ت«دست از تلاش کردن برداشتم.....نگاهی بو اون ۲پسر انداختم.......خدایی خیلی خوشتیپ بودن.......یعنی قراره زیرخواب اینا بشم؟؟......هییییی این چه زندگیه که من دارم.....گوه تو این زندگی......پدرم و اون پسرا برگه رو امضا کردن.....اومدن دستامو باز کردن و انداختنم رو کولشون......منم با دستام بهشون ضربه میزدم«هوی عوضی ولم کننننننننن
؟؟«بدون با کی داری حرف میزنی
ا.ت«کمککککککککک
؟؟؟«دهنشو چسب بزنم؟
؟؟«آره
ا.ت«نه نه نه باشه حرف نمیزنم
؟؟؟«مطمئن شم؟؟
ا.ت«اوهوم.......از بار خارج شدیم......منو پرت کردن توی ماشین لامبورگینی مشکی شون.......بعد چشمامو بایه پارچه بستن.....
؟؟؟«دست به اون پارچه نمیزنی وگرنه خودتو مرده فرض کن
ا.ت«خب حالا میشه خودتونو معرفی کنید و برای چی منو خریدید و قراره چیکار کنم؟؟؟؟؟
کوک«در جواب اولی منم جئون جونگ کوک و اینم کیم تهیونگه
ا.ت«همون مافیا های معروف که به الماس سیاه و گرگ سایه ها مشهورن؟؟؟
ته«درست فهمیدی
ا.ت«هوراااااااااا
کوک«چرا خوشحال شدی و هورا کشیدی؟؟؟!
ا.ت«من عاشق مافیا هم و شما هم که مافیاهای بزرگی هستین
کوک«آها...در جواب دومی چون لازم داریم و سومی قراره خدمتکار شی همین
ا.ت«همینم خوبه...ممنون
ته«چرا
ا.ت«چون از اینکه قرار بود هرشب زیر یه نفر باشم نجاتم دادید
ته«باشه
ا.ت«چقد طول میکشه برسیم؟؟؟
کوک«زیاد حدود ۱ساعت و خورده ای یا دقیق نمیدونم
ا.ت«باشه.....خیلی خوابم میومد......بنابراین تصمیم گرفتم بخوابم........
کوک«بعد کلی رانندگی کردن بالخره رسیدیم عمارت.....اون دختره ا.ت رو صدا زدم ولی دیدن جواب نداد.....نگاه کردم خواب بود
ته«من میارم تو برو
کوک«باشه
ته«ا.ت رو برآید استایل بلند کردم.....بردمش بالا اتاقم خودم ........گذاشتمش رو تخت.......محو زیبایی چهرش شده بودم.....اون پارچه نمیزاشت خوب ببینمش.....منم بازش کردم......
کوک«ته نمیخوابی؟
ته«چرا
کوک«کجا....رو تخت که جا نیست
ته«میام پیش تو
کوک«فکرشم نکن
ته«چرا
کوک«نه
ته«آره
کوک«نه
ته«آره
کوک«باشه بیا بریم
اسلاید ۲و۳ ماشین
اسلاید۴ اتاق کوک
اسلاید ۵ اتاق ته
اسلاید۶ اتاق ا.ت که بعدا بهش میدن
P²
ا.ت«دست از تلاش کردن برداشتم.....نگاهی بو اون ۲پسر انداختم.......خدایی خیلی خوشتیپ بودن.......یعنی قراره زیرخواب اینا بشم؟؟......هییییی این چه زندگیه که من دارم.....گوه تو این زندگی......پدرم و اون پسرا برگه رو امضا کردن.....اومدن دستامو باز کردن و انداختنم رو کولشون......منم با دستام بهشون ضربه میزدم«هوی عوضی ولم کننننننننن
؟؟«بدون با کی داری حرف میزنی
ا.ت«کمککککککککک
؟؟؟«دهنشو چسب بزنم؟
؟؟«آره
ا.ت«نه نه نه باشه حرف نمیزنم
؟؟؟«مطمئن شم؟؟
ا.ت«اوهوم.......از بار خارج شدیم......منو پرت کردن توی ماشین لامبورگینی مشکی شون.......بعد چشمامو بایه پارچه بستن.....
؟؟؟«دست به اون پارچه نمیزنی وگرنه خودتو مرده فرض کن
ا.ت«خب حالا میشه خودتونو معرفی کنید و برای چی منو خریدید و قراره چیکار کنم؟؟؟؟؟
کوک«در جواب اولی منم جئون جونگ کوک و اینم کیم تهیونگه
ا.ت«همون مافیا های معروف که به الماس سیاه و گرگ سایه ها مشهورن؟؟؟
ته«درست فهمیدی
ا.ت«هوراااااااااا
کوک«چرا خوشحال شدی و هورا کشیدی؟؟؟!
ا.ت«من عاشق مافیا هم و شما هم که مافیاهای بزرگی هستین
کوک«آها...در جواب دومی چون لازم داریم و سومی قراره خدمتکار شی همین
ا.ت«همینم خوبه...ممنون
ته«چرا
ا.ت«چون از اینکه قرار بود هرشب زیر یه نفر باشم نجاتم دادید
ته«باشه
ا.ت«چقد طول میکشه برسیم؟؟؟
کوک«زیاد حدود ۱ساعت و خورده ای یا دقیق نمیدونم
ا.ت«باشه.....خیلی خوابم میومد......بنابراین تصمیم گرفتم بخوابم........
کوک«بعد کلی رانندگی کردن بالخره رسیدیم عمارت.....اون دختره ا.ت رو صدا زدم ولی دیدن جواب نداد.....نگاه کردم خواب بود
ته«من میارم تو برو
کوک«باشه
ته«ا.ت رو برآید استایل بلند کردم.....بردمش بالا اتاقم خودم ........گذاشتمش رو تخت.......محو زیبایی چهرش شده بودم.....اون پارچه نمیزاشت خوب ببینمش.....منم بازش کردم......
کوک«ته نمیخوابی؟
ته«چرا
کوک«کجا....رو تخت که جا نیست
ته«میام پیش تو
کوک«فکرشم نکن
ته«چرا
کوک«نه
ته«آره
کوک«نه
ته«آره
کوک«باشه بیا بریم
اسلاید ۲و۳ ماشین
اسلاید۴ اتاق کوک
اسلاید ۵ اتاق ته
اسلاید۶ اتاق ا.ت که بعدا بهش میدن
۶۵.۳k
۲۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.