جیمین:ههه تو نمیتونی ب من بخندی.

جیمین:ههه تو نمیتونی ب من بخندی.
ا.ت:چرا میتونم اگه تجدید بشی میخندمم😂
جیمین:باشه ببین چجوری تجدید میشم.
(انقدر داشتن با هم دعوا میکردن ک جیمین گف...)
جیمین:ا.ت بس کن میبینی ساعت چنده پس برو خونتون کوچولو😂
ا.ت:در اصل من کوتوله نیستممم😑
جیمین:باشه برو دیگههههه(با صدای بلند)
ا.ت:بتوچه من برم یا نرم ایشششش😠
جیمین:خوددانی خب من میرممم حواست باشه بهت تجا🕳وز نشه من رفتم.
ا.ت:من هم میرم زود تر از خودت بای.
فکر جیمین..
عررر این دختر چقد کیوته🥲
ای کاش مال من بشه😮‍💨
الان برم بهش اعتراف کنم نه هنوز زوده🥺
ولش تا اون هم عاشقم شه🤭
من بهش اعتراف میکنم☺️
فکر ا.ت..
جیمین چه اسم قشنگیه کراش زدم روش🥲
عررر برم بهش اعتراف کنم؟
یا صبر کنم اونم عاشقم شه🥰
جیمین:ا.تتتت.
ا.ت:بلهههه.
جیمین:میخوام ی چیزی بهت بگم.
ا.ت:بگو جیمین من وقت زیادی ندارم..
جیمین:م..م..من ک..ک...را...را..ش..کراش زدم روت🥰(اخی بچم لکنت گرف تا بگه)
ا.ت:چ..چیییی؟جیمین منم کراش زدم روتتتتتت🥰
جیمین:😍
ا.ت:🥰میتونم جیمینااا صدات کنم؟
جیمین:چرا نشه قشنگممم زندگیمممم🥰
ا.ت:فقط تو مدرسه اینجوری نباشیم...
جیمین:اوک..
(خب جیمین اینجا خیلی عاشق ا.ت شدههههه🥰 ا.ت هم همینطور عرررر)

خب ادامه شب یا فردا تو کامنتا بگین🥲