رمان عضو هشتم
رمان عضو هشتم
جونگ کوک :ات
ات : برای اومدی ؟
جونگ کوک:اومدم توضیح بدم
ات:دقیقا چیو توضیح بدی؟
جونگ کوک:ببین من و بورام یه شب به دعوت کمپانی رفتیم مهمونی ولی من اصلا نمیدونستم بورام هم هست یه مهمونی عادی بود کم کم مهمونا تعدادشون کم شد من بورام رو دیدم داشتیم حرف میزدیم که اومدن بهمون نوشیدنی دادن بعد از خوردن نوشیدنی گرممون شد حالمون بد شد کارامون دست خودمون نبود به خدا من نمیخواستم خیانت کنم من تو رو اندازه تموم ستاره های آسمون دوست دارم لطفاً منو ببخش
از زبون ات
یه نگاه به قیافش کردم انقدر مظلوم بود دلم میخواست بخورمش راستش دلم براش سوخت
ات :باشه یه فرصت دیگه بهت میدم
از ذوق داشت بال در میاورد اودمو بغلم کرد اما با حرفی که زد هم اعصبانی شدم هم ناراحت
جونگ کوک :راستش بورام اومده ازت معذرت خواهی کنه
ات: الان هم ناراحتم بخاطر گلدون هم اعصبانی بخاطر.....
جونگ کوک :ات تمومش کن برو پایین منتظره
رفتم پایین که دیدم بورام داره همون حرفهای جونگ کوک رو برای اعضا میگه و گریه میکنه سریع رفتم از پشت سرش بغلش کردم که افتاد زمین اما تا دیدم بغلم کرد
بورام :ات من خیلی متاسفم من نمیخواستم
ات:باشه باشه میدونم ببخشید بابات گلدون یکم وحشی شدم
بورام :البته تو همیشه وحشی هستی
پایان
جونگ کوک :ات
ات : برای اومدی ؟
جونگ کوک:اومدم توضیح بدم
ات:دقیقا چیو توضیح بدی؟
جونگ کوک:ببین من و بورام یه شب به دعوت کمپانی رفتیم مهمونی ولی من اصلا نمیدونستم بورام هم هست یه مهمونی عادی بود کم کم مهمونا تعدادشون کم شد من بورام رو دیدم داشتیم حرف میزدیم که اومدن بهمون نوشیدنی دادن بعد از خوردن نوشیدنی گرممون شد حالمون بد شد کارامون دست خودمون نبود به خدا من نمیخواستم خیانت کنم من تو رو اندازه تموم ستاره های آسمون دوست دارم لطفاً منو ببخش
از زبون ات
یه نگاه به قیافش کردم انقدر مظلوم بود دلم میخواست بخورمش راستش دلم براش سوخت
ات :باشه یه فرصت دیگه بهت میدم
از ذوق داشت بال در میاورد اودمو بغلم کرد اما با حرفی که زد هم اعصبانی شدم هم ناراحت
جونگ کوک :راستش بورام اومده ازت معذرت خواهی کنه
ات: الان هم ناراحتم بخاطر گلدون هم اعصبانی بخاطر.....
جونگ کوک :ات تمومش کن برو پایین منتظره
رفتم پایین که دیدم بورام داره همون حرفهای جونگ کوک رو برای اعضا میگه و گریه میکنه سریع رفتم از پشت سرش بغلش کردم که افتاد زمین اما تا دیدم بغلم کرد
بورام :ات من خیلی متاسفم من نمیخواستم
ات:باشه باشه میدونم ببخشید بابات گلدون یکم وحشی شدم
بورام :البته تو همیشه وحشی هستی
پایان
۱۶.۹k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.