همین حد قانع ام گاهی سلامی حال و احوالی

همین حد قانع ام گاهی، سلامی حال و احوالی
برایم عاشقی یعنی، بدانم خوب و خوشحالی
ببخش ای همسفر اما، من از پرواز می ترسم
تمام عمر خود گفتم امان از درد بی بالی
همیشه یک غزل، جانِ مرا صد بار می گیرد
(چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی)
اگر هفت آسمان بارد، به آنچه زیر پا مانده
شکوفه می دهد گل های مات و مرده ی قالی؟
و من در پاسخ مهرت، که پرسیدی از احوالم
شبی با گریه ای خونین، نوشتم خوبم و عالی
دیدگاه ها (۲۳)

روی ساحل بنویسید که طوفان سخت استزندگی گوشه ی غم های فراوان ...

دلم گرفته دوباره برای بعضی هانمی رود ز سر من هوای بعضی هابه ...

مثل نسیم آهسته اسمم را صدا می کردمردی که با من کوه غم را جاب...

زیر باران آمدی امروز تا شیدا شوم خوش خیالم بعد تو محبوب من ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط