زیر باران آمدی امروز تا شیدا شوم

زیر باران آمدی امروز تا شیدا شوم
خوش خیالم بعد تو محبوب من تنها شوم
با همین بغضی که دارم میتوانی حس کنی
بوسه ی شرمم تو هستی مثل یک گل وا شوم
گم شدم در واپسین فریادهای بی رمق
در سکوتی ناگهان شاید که من پیدا شوم
قالبم باشد تهی هرچند تشویشم ولی
باد می آید،چه مسکین !میشود من جا شوم ؟
برگی از شاخه فرو افتاد و مرگش سر رسید
آخرش در لحظه ی دیدار تو رسوا شوم
دیدگاه ها (۱۰)

مثل نسیم آهسته اسمم را صدا می کردمردی که با من کوه غم را جاب...

همین حد قانع ام گاهی، سلامی حال و احوالی برایم عاشقی یعنی، ب...

‍ عاقبت رفت و مرا با کوهی از غم جا گذاشت درد جانسوزی برای ای...

گرفته عطر شما را فضای دانشگاههوا،هوای دوتایی...هوای دانشگاهه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط