پارت شانزدهم
پارت شانزدهم
و بعد کوک از لب ا.ت دل میکنه و میره سمت گردنش و مارک های دردناکی رو گردن ا.ت میزاره و کم کم داشت هم لباس خودش و هم لباس ا.تو در میآورد که مبایل ا.ت زنگ خورد اما ا.ت همش بی توجهی میکرد بهش تا اینکه کوک دید شماره ای که به ا.ت زنگ میزنه تهیونگه و کوک به عصبانیت از روی ا.ت بلند میشه و گوشی رو ور میداره
تهیونگ ، ا.ت ا.ت من چند بار بهت گفتم با پسری نبینمت هوم چند بار بعد تو انقد راحت باهاش میری مهمونی (اینارو خیلی تند و با داد میگه)و اون لباس من چند بار بگم نمیخوام بدنت معلوم باشه (عربده)
کوک، دهنتو ببند عوضی جرعت داری یه بار دیگه اسمشو به زبون بیار بعدشم (با لحن اینکه تهیونگ از حسودی بترکه)موقع بدی زنگ زدی
تهیونگ، گوشیرو بده به ا.ت عوضی
کوک، آروم بابا منو ا.ت یکم باهم کار داریم
تهیونگ ، اون مال کنه مال من
کوک ، تو خواب ببینی دیگه هم به ا.ت زنگ نزن کار دارهههههه(به همون لحن قبلی )
و قط کرد
رفت کنار ا.ت نشست
کوک، اگه بازم بهت زنگ زد فقط به خودم بگو
ا.ت ، من قبل از اینکه بگم خودت میفهمی
و یواش کوک دراز میکشه کنار ا.ت و ا.تم پیشش میخوابه
کوک، دوست دارم
ا.ت ، لبخند میزنه
کوک، تو چرا بهم نمیگی دوسم داری یانه
ا.ت ، خب خب من (م ن م ن کنان) زیاد تو بیان احساسات خوب نیستم
کوک، من درکت میکنم ولی بدون منتظرم
ا.ت لب کوک می بوسه و بعد هم میخوابن
فلش بک به صبح
ا.ت پاشدم مثل همیشه رأس پنج صبح
ا.ت ، اوففف باید از این عادتم دل بکنم
پاشدم و داشتم میرفتم که کوک دستمو گرفت و گفت این موقع صبح کجا داری میری
ا.ت، خوب من عادتمه این موقع پاشم
کوک، خوبه چون هنوز خیلی وقت داریم و امروزم تعطیله و اینکه خب میدونی
من هنوز کارمو نکردم
ا.ت ، کوک الان نمیشه بیخیال شو
کوک، چرا به نظرم الان بهترون موقع هس
و لباس خودشو با ا.تو در میاره و و شروع میکنه به گزاشتن مارک های وحشت ناک روی گردن ا.ت و ا.ت هم چون تحمل درد زیادی داره فقط چندتا ناله کوچیک میکنه و بعد کوک در گوش ا.ت میگه
کوک، امشب تو مال من میشی
و بعد دی.ک.ش.و وارد ا.ت میکنه و هنوز ا.ت عادت نکرده شروع به ضربه زدن میکنه
و همون موقع ناله های ا.ت شروع میشه و بعد از ۸راند هردو ا.ر.ض.ا میشن و کوک میره و بغل ا.ت میخوابه و ا.تو از پشت بغل میکنه و بعد خوابشون میبره
ا.ت ویو
اوفففففف دلم چقد درد میکنه الاناس که اشکم دراد دارم میمیرم
کوک ، بیدار شدی
ا.ت ، اره
کوک ، خوبی
ا.ت ، با اون وحشی بازی دیشبت الان چشام وازه خودش خیلیه
کوک ، بیا بریم یه صبحونه بخور بعد باهم بریم حموم
ا.ت باش
رفتن و صبحونه خوردن(برابر با گشادی من هیچ حرفی نزدن باهم😁)
و بعد رفتن حموم کوکنشست تووال و ا.تم روخودش گذاشت و زیردلشوآروم ماساژداد۴۵مین بعد اومدن بیرون
و بعد کوک از لب ا.ت دل میکنه و میره سمت گردنش و مارک های دردناکی رو گردن ا.ت میزاره و کم کم داشت هم لباس خودش و هم لباس ا.تو در میآورد که مبایل ا.ت زنگ خورد اما ا.ت همش بی توجهی میکرد بهش تا اینکه کوک دید شماره ای که به ا.ت زنگ میزنه تهیونگه و کوک به عصبانیت از روی ا.ت بلند میشه و گوشی رو ور میداره
تهیونگ ، ا.ت ا.ت من چند بار بهت گفتم با پسری نبینمت هوم چند بار بعد تو انقد راحت باهاش میری مهمونی (اینارو خیلی تند و با داد میگه)و اون لباس من چند بار بگم نمیخوام بدنت معلوم باشه (عربده)
کوک، دهنتو ببند عوضی جرعت داری یه بار دیگه اسمشو به زبون بیار بعدشم (با لحن اینکه تهیونگ از حسودی بترکه)موقع بدی زنگ زدی
تهیونگ، گوشیرو بده به ا.ت عوضی
کوک، آروم بابا منو ا.ت یکم باهم کار داریم
تهیونگ ، اون مال کنه مال من
کوک ، تو خواب ببینی دیگه هم به ا.ت زنگ نزن کار دارهههههه(به همون لحن قبلی )
و قط کرد
رفت کنار ا.ت نشست
کوک، اگه بازم بهت زنگ زد فقط به خودم بگو
ا.ت ، من قبل از اینکه بگم خودت میفهمی
و یواش کوک دراز میکشه کنار ا.ت و ا.تم پیشش میخوابه
کوک، دوست دارم
ا.ت ، لبخند میزنه
کوک، تو چرا بهم نمیگی دوسم داری یانه
ا.ت ، خب خب من (م ن م ن کنان) زیاد تو بیان احساسات خوب نیستم
کوک، من درکت میکنم ولی بدون منتظرم
ا.ت لب کوک می بوسه و بعد هم میخوابن
فلش بک به صبح
ا.ت پاشدم مثل همیشه رأس پنج صبح
ا.ت ، اوففف باید از این عادتم دل بکنم
پاشدم و داشتم میرفتم که کوک دستمو گرفت و گفت این موقع صبح کجا داری میری
ا.ت، خوب من عادتمه این موقع پاشم
کوک، خوبه چون هنوز خیلی وقت داریم و امروزم تعطیله و اینکه خب میدونی
من هنوز کارمو نکردم
ا.ت ، کوک الان نمیشه بیخیال شو
کوک، چرا به نظرم الان بهترون موقع هس
و لباس خودشو با ا.تو در میاره و و شروع میکنه به گزاشتن مارک های وحشت ناک روی گردن ا.ت و ا.ت هم چون تحمل درد زیادی داره فقط چندتا ناله کوچیک میکنه و بعد کوک در گوش ا.ت میگه
کوک، امشب تو مال من میشی
و بعد دی.ک.ش.و وارد ا.ت میکنه و هنوز ا.ت عادت نکرده شروع به ضربه زدن میکنه
و همون موقع ناله های ا.ت شروع میشه و بعد از ۸راند هردو ا.ر.ض.ا میشن و کوک میره و بغل ا.ت میخوابه و ا.تو از پشت بغل میکنه و بعد خوابشون میبره
ا.ت ویو
اوفففففف دلم چقد درد میکنه الاناس که اشکم دراد دارم میمیرم
کوک ، بیدار شدی
ا.ت ، اره
کوک ، خوبی
ا.ت ، با اون وحشی بازی دیشبت الان چشام وازه خودش خیلیه
کوک ، بیا بریم یه صبحونه بخور بعد باهم بریم حموم
ا.ت باش
رفتن و صبحونه خوردن(برابر با گشادی من هیچ حرفی نزدن باهم😁)
و بعد رفتن حموم کوکنشست تووال و ا.تم روخودش گذاشت و زیردلشوآروم ماساژداد۴۵مین بعد اومدن بیرون
۶.۲k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.