بازیگر p17

ربکا در حالی که اطراف را از نظر می گذراند به جسمی برخورد کرد و قهوه ی داغ روی لباسش خالی شد

"وای سوختمممم!!" Rebecca

مرد حلقه ی دستانش را دور کمرش سفت تر کرد

"خانم حالتون خوبه؟!" Brian

چهره اش را از نظر گذراند و لبخند شیرینی زد

"متاسفم من خیلی دست و پا چلفتی ام!" Rebecca

لب های خوش فرم مرد کش آمد

"این طور نیست باید بی دقتی من رو ببخشید خانم...؟" Brian

خیر...انگار این مرد قصد جدا شدن نداشت

"ربکاا؟؟؟؟؟!!" yoongi

لبش را به زیر دندان برد و بلافاصله و هل زده از آغوش مرد بیرون آمد

"یونگی!"Rebecca

اخم هایش بیشتر در هم تنیده می‌شود

"دفتر...سریع!" yoongi

با عذر خواهی دلبرانه از مرد مقابلش به دفتر باز می‌گردد

"در جریانی چه خطایی انجام دادی بیبی گرل ؟!" yoongi

صدای خمار و خش دار یونگی لرزی بر اندامش انداخت

"باور کن اتفاقی بود،من به جز تو به هیچ کس فکر نمی‌کنم یونگی" Rebecca

به زور جلوی لبخند زدنش را گرفت
از پشت میز برخاست و دستی روی گونه ی لطیفش و سرخ ربکا کشید

"این گناهت رو توجیح نمیکنه" yoongi

و با شروع بوسه ای خشمگین تمام احساساتش را تخلیه کرد

کمرش را بین انگشتان قدرتمندش فشار داد و به سمت خودش کشید

"کی میشه تو رسما مال من باشی و اینو همه بدونن؟!" yoongi

ربکا لبخند جذابی می‌زند

"به زودی...خیلی خیلی زود!" Rebecca

و باز هم بوسیده می‌شود !
دیدگاه ها (۰)

بازیگر p18

بازیگر p19

بازیگر p16

بازیگر p15

میخواستم یچیزی بگم که خیلی وقته میخوام بگم ما یک روز توی کلا...

black flower(p,206)

black flower(p,277)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط