* طلوع بی غروب *

* طلوع بی غروب *
تکه تکه ابر هارا پله میکنم...
تویی انگار آنکه از آسمان می آید به این حوالی....
این حوالیست بوی بودنت...طرره نگاهت ظاهر میشود گاه به گاه بر روی هر جای این جهان غریب من....خیره میشوم باز....
سر زده مهمان قلبم شده ای ....این قلب شکسته حتی با خیالت هم خیال عاشقی به سرش میزند....
تو که باشی همه چی خوب است و دلم آرام....
گرچه ...مدت هاست گم کرده ام بودنت را....
ولی چه کنم جز اینکه دلتنگی هایم را با مشتی خیال از نگاهت کمی دور کنم....تصویر میسازم از تو...نقاشی ات میکنم بر هر جای این جهان .... خیره میشوی به چشمانم....
سکوتی عجیب بین نگاه هایمان فاصله میندازد....
میدانم حرفی نمیزنی اما....
مرتضی....
گاهی اینگونه بیا.....
تا حتی شده خیالی نگاهت کنم....
امان از این دوری....
که چه ها نیاورد بر سرم...
بی تو ....میمیرم ....
شکوه بیکران عشق
غزل ناب دوست داشتن
تا ابد دوسوقتی دلت گرفته باشد
تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند
باز هم دل تو بارانیست
تت دارکسی که نبض احساس یه دنیاست
تالب واکردتوعمق صداش بود
اره سخته هنوزم باورش که
خدا تو آسمونا چشم براش بود
بخواب آروم گل بیتا تموم شهربیدارن
تا وقتی که نفس دارن تورو تنها نمیزارن
بخواب اروم که واسه تو زمین جای قشنگی نیست
ای مردای عاشق که همین قبرای سنگی نیست
توهمدرد یه دنیابودی اما
دل دنیارو خون کردی و رفتی
زمین اسطورشو میخواست اما
تو قصدآسمون کردی و رفتی
پسرکم
جمعه ای دیگرراپس اشکهایی که این روزها
درچشمانم قاب شده گذراندم... بهترینم
بازهم تنهایی ،دلتنگی غصه و بغض
بعد تو این چنین است تکرارروزهایم .
این روز ها حال و هوای آسمان هم به سان حال و هوای قلبم ابری و بارانیست .
روح بزرگ و مهربانت لبریز از آرامشی زیبا،این دعای هرروز من برای توست ....
الهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
شکوه بیکران عشق
غزل ناب دوست داشتن