پارت ۱۷
پارت ۱۷
با صدای اجوما چشم هامو باز کردم
&دخترم بلند شو وقت صبحانه اس
_شما برین منم الان میام
بلند شدم و بعد از شستن دست و صورتم لباسم و عوض کردم و رفتم بیرون
نشستم سر میز که دیدم یونگی داره میاد پایین با دیدنش لبخندی زدم و بلند شدم
+صبح بخیر ملکه ی من
_صبح توهم بخیر پادشاه من
یه لبخند ریز زد و نشست سر میز از اجوما تشکری کردم و بلند شدم که با صدای یونگی توجهم بهش جلب شد
+شب به یه مهمونی دعوتیم آماده شو یک ساعت دیگه میریم خرید
با صدای اجوما چشم هامو باز کردم
&دخترم بلند شو وقت صبحانه اس
_شما برین منم الان میام
بلند شدم و بعد از شستن دست و صورتم لباسم و عوض کردم و رفتم بیرون
نشستم سر میز که دیدم یونگی داره میاد پایین با دیدنش لبخندی زدم و بلند شدم
+صبح بخیر ملکه ی من
_صبح توهم بخیر پادشاه من
یه لبخند ریز زد و نشست سر میز از اجوما تشکری کردم و بلند شدم که با صدای یونگی توجهم بهش جلب شد
+شب به یه مهمونی دعوتیم آماده شو یک ساعت دیگه میریم خرید
۵.۸k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.