پارت ⑦
پارت ⑦
دو ماه بعد
ات ویو
این چند روز به اینجا عادت کردم و زیاد به کوک محل نمیدم یجورایی شبیه افسرده ها شدم و اصلا حرف نمیزنم هم نمیخوان باهام ارتباط برقرار کنن ولی نمیتونن اینجا حتی نمیتونم برم به بازار! ایش
داشتم کارام و میکردم که زنگ خونه خورد و یکی رفت درو باز کرد بعد چند دقیقه یه دختر اومد تو اشپز خونه
= یه اب میوه برام بیار... تو حیاط میخورم
+ببخشید؟
=گفتم اب میوه برام بیار تو حیاط
+ نوکر بابات غلام سیاه
= با کی بودی؟
+ ببین حوصله بحث ندارم! اوکی
= به اربابت میگما
+بگو!
= ددی *داد
+ ددیییییییی *عربده
= به چه جرئتی به اربابت میگی ددی؟ او فقط ددی منه
+ ددی تو خیلی غلط کردن گفتن بهش اینو بگین
- اینجا چه خبره؟
*سریع رفت پیش کوک دختره
=ددی اینو اخراج کن خیلی بی ادبع
+ رفت نزدیکش
بی ادب ؟ من؟ هه به همین ددی که بغلش وایسادی بگو قبل تو چند نفر قبل تو بودن
=چی میگی؟ ددی این چی میگه؟
-ات خفه شو
+ ددی.. ببین بجام کی رو اوردی!
-چی😳
کوک ویو
این چند روز ات خیلی تغییر کرده بود امروز لیا رو گفتن بیاد اینجا و نقشه چیدیم چون من اونو دوس دارم میخوام ببینم اونم منو دوست داره که نه که گفت..
...
+ددی چرا تعجب کردی؟ ... کوک این داره چی میگه؟ به زنت خیانت میکنی ؟ تو روبع روش داری ازش دفاع میکنی؟ برا متاسفم
.که دیدم انگشتری که دستش بود همیشه رو دراورد و پرت کرد سمتم! منم همین جوری تعجب کرده بودم لیا بد تر از من
= اهم چیزه ببخشید
+ چی میگی تو؟
= راستیتش من زنه تهیونگم 🙄 و به خاطر کوک فقط اومدم اون میخواست ببینه تو دوسش داری یا نه
-لیا 🤨
+چی؟ زنه ته.؟
- اهم ات من..من ..دو..س..ت دار..م ..خب *خجالت یکم و تند
دو ماه بعد
ات ویو
این چند روز به اینجا عادت کردم و زیاد به کوک محل نمیدم یجورایی شبیه افسرده ها شدم و اصلا حرف نمیزنم هم نمیخوان باهام ارتباط برقرار کنن ولی نمیتونن اینجا حتی نمیتونم برم به بازار! ایش
داشتم کارام و میکردم که زنگ خونه خورد و یکی رفت درو باز کرد بعد چند دقیقه یه دختر اومد تو اشپز خونه
= یه اب میوه برام بیار... تو حیاط میخورم
+ببخشید؟
=گفتم اب میوه برام بیار تو حیاط
+ نوکر بابات غلام سیاه
= با کی بودی؟
+ ببین حوصله بحث ندارم! اوکی
= به اربابت میگما
+بگو!
= ددی *داد
+ ددیییییییی *عربده
= به چه جرئتی به اربابت میگی ددی؟ او فقط ددی منه
+ ددی تو خیلی غلط کردن گفتن بهش اینو بگین
- اینجا چه خبره؟
*سریع رفت پیش کوک دختره
=ددی اینو اخراج کن خیلی بی ادبع
+ رفت نزدیکش
بی ادب ؟ من؟ هه به همین ددی که بغلش وایسادی بگو قبل تو چند نفر قبل تو بودن
=چی میگی؟ ددی این چی میگه؟
-ات خفه شو
+ ددی.. ببین بجام کی رو اوردی!
-چی😳
کوک ویو
این چند روز ات خیلی تغییر کرده بود امروز لیا رو گفتن بیاد اینجا و نقشه چیدیم چون من اونو دوس دارم میخوام ببینم اونم منو دوست داره که نه که گفت..
...
+ددی چرا تعجب کردی؟ ... کوک این داره چی میگه؟ به زنت خیانت میکنی ؟ تو روبع روش داری ازش دفاع میکنی؟ برا متاسفم
.که دیدم انگشتری که دستش بود همیشه رو دراورد و پرت کرد سمتم! منم همین جوری تعجب کرده بودم لیا بد تر از من
= اهم چیزه ببخشید
+ چی میگی تو؟
= راستیتش من زنه تهیونگم 🙄 و به خاطر کوک فقط اومدم اون میخواست ببینه تو دوسش داری یا نه
-لیا 🤨
+چی؟ زنه ته.؟
- اهم ات من..من ..دو..س..ت دار..م ..خب *خجالت یکم و تند
۱.۱k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.