ددی سکسی من پارت ۱۰
ددی سکسی من پارت ۱۰
جیمین:
سریع از اتاق پریدم بیرون.
+دختر چیکار داری میکنی؟
-یاااا جیمیناااا به جای کمک داری میخندی؟کله پا شدن من خنده داره؟آییییی کمررررمممممممم خوووردددد شددددد.
+(با خنده)اومدم باو.
رینا:
داشتم سمت اتاق میرفتم ک پام لیز خورد و با کمر افتادم زمین.جیمینم انگار سندروم خنده گرفته بود(مگ سندرم خنده عم داریم؟😐)هار هار هار زده بود زیر خنده.
سریع اومد کنارم و بلندم کرد.
+ببینم کمرت چی شده.
-نمیخواد...آیییی میسوزهههه
+مگ درد نمیکرد؟
-آره ولی داره میسوزه.
+لباست رو بده بالا ببینم چی شده.
-نمیخواد
(سخنی از نویسنده:اینجا بابام اومد گف داری چ غلطی میکنی😬)
جیمین بدون توجه به حرف من سرهمیم رو باز کرد و بلوزم رو داد بالا.یکم خجالت کشیدم.
جیمین:
صورتش از خجالت قرمز شده بود.ولی نمیدونست ک من حتی لباش رو هم بوسیدم.بلوزش رو دادم بالا.یه زخم کوچیک روی کمرش بود.
-(با خجالت)چیزی شده؟
+چیزی نیست یه زخم کوچیکه.
ناخودآگاه انگشتم رو روی ستون مهره هاش کشیدم.خیلی حس قشنگی داشت.
رینا:
جیمین انگشتش رو روی مهره های کمرم میکشید.واقعا حس خوبی داشت ولی خب دیگ از حدش فرا تر رفته بود.سرفه کوچیکی زدم:
-اهم...چیزه من میرم لباس هام رو عوض کنم.
+باش برو.
خیلی سریع خودم رو رسوندم به اتاق و یه نفس عمیق کشیدم.پوووف به خیر گذشتاااا.
صدای نوتیف واتساپ گوشیم منو به خودم آورد.از طرف جوکیونگ بود.(صفحه چت رو پست میکنم)جییغغغغغ این دختره چرا چرت و پرت میگه؟جیمین خودش ارزونی خودش به من چه؟ همینا رو واسش نوشتم.دختره پررو عکس جیمین رو گذاشته بود پروفش.اه بیخی برم لباسام رو بپوشم.داشتم میرفتم سمت چمدونم ک داد جیمین باعث شد زهره ام آب بشه.
+ریناااااااااا
ادامه دارد....
جیمین:
سریع از اتاق پریدم بیرون.
+دختر چیکار داری میکنی؟
-یاااا جیمیناااا به جای کمک داری میخندی؟کله پا شدن من خنده داره؟آییییی کمررررمممممممم خوووردددد شددددد.
+(با خنده)اومدم باو.
رینا:
داشتم سمت اتاق میرفتم ک پام لیز خورد و با کمر افتادم زمین.جیمینم انگار سندروم خنده گرفته بود(مگ سندرم خنده عم داریم؟😐)هار هار هار زده بود زیر خنده.
سریع اومد کنارم و بلندم کرد.
+ببینم کمرت چی شده.
-نمیخواد...آیییی میسوزهههه
+مگ درد نمیکرد؟
-آره ولی داره میسوزه.
+لباست رو بده بالا ببینم چی شده.
-نمیخواد
(سخنی از نویسنده:اینجا بابام اومد گف داری چ غلطی میکنی😬)
جیمین بدون توجه به حرف من سرهمیم رو باز کرد و بلوزم رو داد بالا.یکم خجالت کشیدم.
جیمین:
صورتش از خجالت قرمز شده بود.ولی نمیدونست ک من حتی لباش رو هم بوسیدم.بلوزش رو دادم بالا.یه زخم کوچیک روی کمرش بود.
-(با خجالت)چیزی شده؟
+چیزی نیست یه زخم کوچیکه.
ناخودآگاه انگشتم رو روی ستون مهره هاش کشیدم.خیلی حس قشنگی داشت.
رینا:
جیمین انگشتش رو روی مهره های کمرم میکشید.واقعا حس خوبی داشت ولی خب دیگ از حدش فرا تر رفته بود.سرفه کوچیکی زدم:
-اهم...چیزه من میرم لباس هام رو عوض کنم.
+باش برو.
خیلی سریع خودم رو رسوندم به اتاق و یه نفس عمیق کشیدم.پوووف به خیر گذشتاااا.
صدای نوتیف واتساپ گوشیم منو به خودم آورد.از طرف جوکیونگ بود.(صفحه چت رو پست میکنم)جییغغغغغ این دختره چرا چرت و پرت میگه؟جیمین خودش ارزونی خودش به من چه؟ همینا رو واسش نوشتم.دختره پررو عکس جیمین رو گذاشته بود پروفش.اه بیخی برم لباسام رو بپوشم.داشتم میرفتم سمت چمدونم ک داد جیمین باعث شد زهره ام آب بشه.
+ریناااااااااا
ادامه دارد....
۴۶.۸k
۰۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.