یه روزایی خالی میشم از نوشتن
یه روزایی خالی میشم از نوشتن !
از صبح که چشم باز کردم ،
حس کردم کلمات گیر کردن تو گلوم !
یه روزایی ، دلت میخواد تنها باشی
و با خودت خلوت کنی ...
راه بری ، خاطراتت رو مرور کنی ...
امروز ولی از اون روزا نیست !
امروز دلم شلوغی میخواد ،
اینکه کسی باشه که کنارش
احساسِ تنهایی نکنم !
کنجِ یه کافه قهوه بخوریم
و از هـر دری حرف بزنیم و بخندیم !
آدم گاهی چه چیزایِ کوچیکی رو نداره
از صبح که چشم باز کردم ،
حس کردم کلمات گیر کردن تو گلوم !
یه روزایی ، دلت میخواد تنها باشی
و با خودت خلوت کنی ...
راه بری ، خاطراتت رو مرور کنی ...
امروز ولی از اون روزا نیست !
امروز دلم شلوغی میخواد ،
اینکه کسی باشه که کنارش
احساسِ تنهایی نکنم !
کنجِ یه کافه قهوه بخوریم
و از هـر دری حرف بزنیم و بخندیم !
آدم گاهی چه چیزایِ کوچیکی رو نداره
- ۵.۳k
- ۳۰ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط