من از بودنت فقط همین را فهمیدام

من از بودنت فقط همین را فهمیدام: "
پیام های صبح به صبح که روزم را آغاز می کرد
یا شب ها شبم را به خیر می گفت
و در این بین چیزی میان ظهر و عصر حالم را می پرسید ...
ما هرگز شبیه عاشق ها نبودیم فقط ادای آنها را در می آوردیم
سخت است گفتنش اما عادت کرده بودیم
تمام بودنمان به اندازه ی یک شام دو نفره ارزش نداشت ... هرگز وقت نداشتیم
حتی به اندازه ی یک قهوه در کافه ای دنج _ یک قدم زدن زیر باران _ یک دریای دو نفره _ یک زندگی ساده با چند وجب عشق
که هرگز در زندگی ما نبود
بگذریم .......
فعلا کار دارم بعدا صحبت می کنیم. "

#المیرا_نوری
دیدگاه ها (۳)

گـاهـی …  دلـت”بـه راه” نیسـت !!  ولـی سـر بـه راهـی …  خـود...

از باد دستی خود، ما میکشان خرابیم در کاسه سرنگونی، هم چشم با...

.همیشه چیزهایی را که نداشته ام،بیشتر دوست داشته ام..مثل توکه...

خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بستگشاد کار من اندر کرشمه‌های تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط