تکپارتی از شوگا
تکپارتی از شوگا
#درخواستی
وقتی پریودی و ....
ا.ت ویو
هووووف هفته اول قبر بازم شروع شد،یعنی ریدم تو این پریودی و هفت جدش،خب اخه خدایا با زنا مشکل داری چرا عوضش رو با پریود شدن در میاری اخه؟ من که پریود بشم زمین و زمانو به هم میدوزم،رفتم تا به شوگا خبر بدم تا وقتی هار بودنم رو دید تعجب نکنه،رفتم تو اتاق دیدم به طور کیوتی گرفته خوابیده و یه بالش رو بغل کرده و موهای درهمش ریخته رو صورتش رفتم سمتش و موهاشو تکون دادم و لپشو محکم ماچ کردم دیدم اروم اروم چشماشو باز کرد چشمامو بستمو منتظر بودم اونم بوسم کنه و موهامو ناز کنه و صبح بخیر بهم بگه همینجوری با خنده چشمامو بسته بودم چند دیقه شد که چشمام بسته بود،باز کردم دیدم سرشو برگردونده طرف دیگه ای وگرفته خوابیده پریودی روم اثر گذاشت و اون ورژن هاریم یهو لود شد و داد کشیدم
ا.ت :یا اقای مین منتظر صبح بخیرتم بعد تو سرتو گرفتی اون طرف گرفتی کپیدی هااا من اینجا ادم نیستم؟خیلی بدی هییی با تو هستم ها باشه اصلا به خودت نگیر ها اقای مین و یه کشیده ای به سرش زدم دیگه از حرص و عصبانیت داشتم گریه میکردم
ا.ت :هقق اره دیگه وقتی برات هقق مهم نباشم این میشه دیگه هقق اصن مگه من ادمم که تو بهم اهمیت بدی هقق اصلا اگه اینجوریه هقق من وسایلمو جمع میکنم برمم هققق
برگشتم که از اتاق برم دستم به طرف تخت کشیده شد و توی بغل گرم و نرمی فرو رفتم داشتم به زور خودمو بیرون میکشیدم که شوگا خندید،و با خنده گفت :
شوگا : هییی چی شد یهو هض شدی چرا گریه میکنی اخه قربونت برم؟
ا.ت :بهم اهمیت نمیدی ،دوسم نداری چ ...
که یهو حرفم با بسته شدن حرفم توسط لبای شوگا نصفه موند،گوسفند چجوری هم داره با ولع میبوسه لبمو یکمی گاز گرفت تا باهاش همراهی کنم ولی با گریه ازش جدا شدم و رفتم یه گوشه اتاق و توی خودم جمع شدم و با جون و دل داشت هق هق میکردم
شوگا :عی بابا عزیزم چی شده؟چرا هی اون مروارید های قشنگو میریزی؟حیف نیستن؟
ا.ت :تو منو دوست ندارییی،تو لبمو گاز گرفتی،تو منو اذیت کردی،هققققققق
شوگا :ببخشید عزیزم نمیخواستم اذیت بشی،بیا بریم صبحونه بخوریم
و منو پشتش کول کرد و برد گذاشت رو میز مثل بچه های تخس دست به سینه با اخم نشسته بودم،فک کنم شوگا هم جریانو فهمیده چون داشت صبحونه درست میکرد بعد از چند مین صبحونه اماده شد و نشست روی صندلی و به زور منو روی پاهاش نشوند و نون تست و نوتلا رو به زور کرد توی دهنم همیشه همین بود همیشه هروقت پریود میشدم مثل به بچه تخس میشدم و سر هرچیزی قهر و گریه میکردم بعد از صبحونه منو گرفت بغلش و به سمت تلوزیون برد و یه فیلمی گذاشت تا ببینیم،بعد نیم ساعت دیدم شوگا غرق فیلم شده به تلوزیون نگاه کردم که با یه دختری مواجه شدم
#درخواستی
وقتی پریودی و ....
ا.ت ویو
هووووف هفته اول قبر بازم شروع شد،یعنی ریدم تو این پریودی و هفت جدش،خب اخه خدایا با زنا مشکل داری چرا عوضش رو با پریود شدن در میاری اخه؟ من که پریود بشم زمین و زمانو به هم میدوزم،رفتم تا به شوگا خبر بدم تا وقتی هار بودنم رو دید تعجب نکنه،رفتم تو اتاق دیدم به طور کیوتی گرفته خوابیده و یه بالش رو بغل کرده و موهای درهمش ریخته رو صورتش رفتم سمتش و موهاشو تکون دادم و لپشو محکم ماچ کردم دیدم اروم اروم چشماشو باز کرد چشمامو بستمو منتظر بودم اونم بوسم کنه و موهامو ناز کنه و صبح بخیر بهم بگه همینجوری با خنده چشمامو بسته بودم چند دیقه شد که چشمام بسته بود،باز کردم دیدم سرشو برگردونده طرف دیگه ای وگرفته خوابیده پریودی روم اثر گذاشت و اون ورژن هاریم یهو لود شد و داد کشیدم
ا.ت :یا اقای مین منتظر صبح بخیرتم بعد تو سرتو گرفتی اون طرف گرفتی کپیدی هااا من اینجا ادم نیستم؟خیلی بدی هییی با تو هستم ها باشه اصلا به خودت نگیر ها اقای مین و یه کشیده ای به سرش زدم دیگه از حرص و عصبانیت داشتم گریه میکردم
ا.ت :هقق اره دیگه وقتی برات هقق مهم نباشم این میشه دیگه هقق اصن مگه من ادمم که تو بهم اهمیت بدی هقق اصلا اگه اینجوریه هقق من وسایلمو جمع میکنم برمم هققق
برگشتم که از اتاق برم دستم به طرف تخت کشیده شد و توی بغل گرم و نرمی فرو رفتم داشتم به زور خودمو بیرون میکشیدم که شوگا خندید،و با خنده گفت :
شوگا : هییی چی شد یهو هض شدی چرا گریه میکنی اخه قربونت برم؟
ا.ت :بهم اهمیت نمیدی ،دوسم نداری چ ...
که یهو حرفم با بسته شدن حرفم توسط لبای شوگا نصفه موند،گوسفند چجوری هم داره با ولع میبوسه لبمو یکمی گاز گرفت تا باهاش همراهی کنم ولی با گریه ازش جدا شدم و رفتم یه گوشه اتاق و توی خودم جمع شدم و با جون و دل داشت هق هق میکردم
شوگا :عی بابا عزیزم چی شده؟چرا هی اون مروارید های قشنگو میریزی؟حیف نیستن؟
ا.ت :تو منو دوست ندارییی،تو لبمو گاز گرفتی،تو منو اذیت کردی،هققققققق
شوگا :ببخشید عزیزم نمیخواستم اذیت بشی،بیا بریم صبحونه بخوریم
و منو پشتش کول کرد و برد گذاشت رو میز مثل بچه های تخس دست به سینه با اخم نشسته بودم،فک کنم شوگا هم جریانو فهمیده چون داشت صبحونه درست میکرد بعد از چند مین صبحونه اماده شد و نشست روی صندلی و به زور منو روی پاهاش نشوند و نون تست و نوتلا رو به زور کرد توی دهنم همیشه همین بود همیشه هروقت پریود میشدم مثل به بچه تخس میشدم و سر هرچیزی قهر و گریه میکردم بعد از صبحونه منو گرفت بغلش و به سمت تلوزیون برد و یه فیلمی گذاشت تا ببینیم،بعد نیم ساعت دیدم شوگا غرق فیلم شده به تلوزیون نگاه کردم که با یه دختری مواجه شدم
۸.۹k
۱۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.