عمارت

⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡
☆عمارت☆
پارت :11

ا.ت : مامان با دوستم رفتم رستوران اونجا یه

چیزی کوفت کردم نگران نباش گشنه نیستم

مامان : برگردی خونه بگی من گشنم خودم

دارت می‌زنم از الان بگم اگه برگردی بگی من

گشنم هیچی نداریم ها هیچی

ا.ت : باشه مامان آروم باش من گشنه نیستم

و بدون اینکه منتظر جوابش باشم با دو از

خونه زدم بیرون،جولیا گفته بود وقت نداره

برای ارایشم پیشم بیاد،منم دارم تنها به سمت

ارایشگاه دوستم میرم،راستش ارایشگاهش

میشه گفت حرفه ای ترین ارایشگاهی هستش

که من میشناسم،چون نزدیک خونه بود پیاده رفتم

رسیدم و رفتم تو که با چهره خندون یودا

مواجه شدم،همینکه منو دید یورش اورد

سمتم و منو سفت بغلم کرد،و کل صورتمو

با بوساش داشت آبیاری میکرد
دیدگاه ها (۲)

یعنی اینقدر فشاری هستین؟😂😂واقعا ریدم دهن کسی که این پست رو گ...

⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡☆عمارت☆پارت :12ا.ت :هییی یودا،بسه...

⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡☆عمارت☆پارت :10با کلی ادم مواجه ش...

نامجون : میگه چقدره که تو کما بودم؟ا.ت : حدود چند ماهی میشه ...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴۴

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط