بی تو هیچم، بی تو پوچم، غرق در آوارِ خویش
بی تو هیچم، بی تو پوچم، غرق در آوارِ خویش
بی تو می پوسم در این دنیای بی مقدار خویش
دوستت دارم عزیزم ، عشق ِ بی تکرار من
باش با من، تا نباشم ، خویشتن، تیمار خویش
شب به شب توی خیالات خودم بوسیدمت
هی تو را نوشیدمت همواره در افکار خویش
عشق را توی نگاه ِ عاشقم خواندی ولی
رفتی و من ماندم و این سینه ی غمبار خویش
عاشقی درد است و دنیایی پراز دیوانگی
می نویسم از غمش در دفتر اشعار خویش
درد بی درمان عزیزم خوب میدانی که چیست
درد بی درمان همین است اینکه باشی یار خویش
بی تو می پوسم در این دنیای بی مقدار خویش
دوستت دارم عزیزم ، عشق ِ بی تکرار من
باش با من، تا نباشم ، خویشتن، تیمار خویش
شب به شب توی خیالات خودم بوسیدمت
هی تو را نوشیدمت همواره در افکار خویش
عشق را توی نگاه ِ عاشقم خواندی ولی
رفتی و من ماندم و این سینه ی غمبار خویش
عاشقی درد است و دنیایی پراز دیوانگی
می نویسم از غمش در دفتر اشعار خویش
درد بی درمان عزیزم خوب میدانی که چیست
درد بی درمان همین است اینکه باشی یار خویش
۳.۵k
۲۴ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.