چه آتش پاره اے بودے
چه آتش پاره اے بودے
که در چشمم تو بشکفتی
چه بیدارے که خوابم را
تو نیز اے گل برآشفتی
هنوزم یاد دارم آن
غروب سرد پاییزی...
که سیگارے زدے آتیش و
اینگونه به من گفتی
برو از پیش من آخر...
خرابم میشوے ورنه...
در آن دم اشکے از چشمت
فرو غلتید و بنهفتی
پس از یڪ عمر زیبا رو
از آن دیدار پاییزی
شدم آن قطره_اشکے
که آن روز از تو بشکفتی....
که در چشمم تو بشکفتی
چه بیدارے که خوابم را
تو نیز اے گل برآشفتی
هنوزم یاد دارم آن
غروب سرد پاییزی...
که سیگارے زدے آتیش و
اینگونه به من گفتی
برو از پیش من آخر...
خرابم میشوے ورنه...
در آن دم اشکے از چشمت
فرو غلتید و بنهفتی
پس از یڪ عمر زیبا رو
از آن دیدار پاییزی
شدم آن قطره_اشکے
که آن روز از تو بشکفتی....
۳.۲k
۲۴ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.