دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من

دلم گرفته ، ای دوست! هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا من؟


کجا روم که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من


نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من


ز من هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک
به من هر ان که نزدیک از او جدا جدا من


نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من


زبودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد؟
که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من


ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ، ای دوست هوای گریه با من

 

سیمین بهبهانی
دیدگاه ها (۱)

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر استدر قفس با دوست مردن از ر...

قاصد بی خبر جواب نامه ام از بس ، ز جانان دیر می آیدجوان گر م...

" بچه ها صبحتان بخیر ، سلام !درس امروز ، فعل مجهول است فعل م...

اُطلِبُ العشق مِنَ المهدِ الی تا به ابد !باید این جمله برایِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط