پارت ۱۵
پارت ۱۵
اخ جونگکوک چیکار میکنی
_ بهت گفتم این لباس ف*کی رو عوض کن گوش نکردی مث اینکه دوست داری همه بهت نگا کنن (عصبی)
م میگم اونا بچه ها نیستن
کوک نگاهشو از ات گرفت و به سمت میزی که اشاره کرده بود نگا کرد
اونا تهیونگ- هانا- جیمین-یونگی بودن
زیر لب اوه شتی زمزمه کرد و رفت طرفشون اگرچه دوست نداشت با جیمین روبه رو بشه ولی خب از اونجایی که اوناهم کوک و اتو دیده بودن زشت بود
&سلام داداش میبینم شماهام اومدین بار
_ هوم
کوک و جیمین چشم تو چشم شدن کوک با نگاه عصبی بهش خیره شد
~ جونگکوک بسه داداشمو خوردی
یونگی: خدایی چرا جیمین رو زدی؟
همه نگاهشونو دادن به کوک
اون باید چی میگفت؟ حتی خودشم جواب این سوالو نمیدونست عشق اصلا تو فرهنگ لغت کوک نبود اون اصلا عشقو درک نمیکرد و همه رابطه هاش فقط از سر خوشگذرونی بود نه چیز دیگه ای
به ات که با صورت کنجکاو بهش خیره شده بود نگاه کرد
روبه یونگی گفت
_ بالاخره من برادرش اینکه سرش غیرتی بشم عادیه
یهو جیمین که از همون اول جمع ساکت بود با شتاپ بلند شد
جیمین: ولی خودتم خوب میدونی که داری چرند میگی
طرز حرف زدنش کمی عصبی و کنایه وار بود
_ کوکم ساکت نموند و بلند شد
به تو چه عوضی
(گایز این فقط فیکه و من همه اعضا رو دوست دارم فقط به خاطر جذاب شدن فیکه از کسایی هم که بایسشون جیمینه معذرت میخوام)
تا خواست یدونه بزنه در دهنش ات اومد و جلوش وایستاد
شما دو تا چتونه
_ ات برو کنار
نمیرم
_ دارم با زبون خوش بهت میگم برو کنار
جیمین: ات برو کنار ببینم میخواد چه غلطی بکنه
_ خفه شو (داد) ات دارم بهت میگم برو کناااار چرا از اون مرتیکه طرفداری میکنی؟
جیمین: پوزخند. شاید دوسم داره جئون
_ چییی (عربده)
&کوک ساکت
~بسه
کوک تروخدا بیا برگردیم خونه
ات از بازوی کوک گرفت و چنگ زد و کوک و جیمین همچنان عصبی به هم خیره شده بودن
_ فقط بزار برسیم خونه ات!
ات از ترس اب دهنشو قورت داد
تهیونگ بازوی اتو گرفت
&نبرش خونه بزار همینجا باشه تو با هانا برو خونه خودتون
اگه باهاش بری خونه اون عصبیه و....
هوم باشه ممنون
ات و هانا و یونگی و جیمین باهم رفتن
کوک که یکم عصبانیتش فروکش کرده بود با یاداوری اینکه ات با جیمین رفت دوباره عصبی شد سر تهیونگ داد زد
_ چرا گذاشتی با اون عوضی بره (داد)
&هیش کوک میخوام راجب یه چیزی باهات صحبت کنم
به ات چه حسی داری؟
_ مظورت چیه
& چرا وقتی جیمین گفت دوسش داره عصبی شدی و وقتی که ات طرفداریشو کرد ناراحت شدی
_ نمیدونم
& از نظرم تو عاشق شدی کوک
_.....
شرایط پارت بعد
۵۵ لایک
عضو ها ۳۸۵
۲۰ کامنت
اخ جونگکوک چیکار میکنی
_ بهت گفتم این لباس ف*کی رو عوض کن گوش نکردی مث اینکه دوست داری همه بهت نگا کنن (عصبی)
م میگم اونا بچه ها نیستن
کوک نگاهشو از ات گرفت و به سمت میزی که اشاره کرده بود نگا کرد
اونا تهیونگ- هانا- جیمین-یونگی بودن
زیر لب اوه شتی زمزمه کرد و رفت طرفشون اگرچه دوست نداشت با جیمین روبه رو بشه ولی خب از اونجایی که اوناهم کوک و اتو دیده بودن زشت بود
&سلام داداش میبینم شماهام اومدین بار
_ هوم
کوک و جیمین چشم تو چشم شدن کوک با نگاه عصبی بهش خیره شد
~ جونگکوک بسه داداشمو خوردی
یونگی: خدایی چرا جیمین رو زدی؟
همه نگاهشونو دادن به کوک
اون باید چی میگفت؟ حتی خودشم جواب این سوالو نمیدونست عشق اصلا تو فرهنگ لغت کوک نبود اون اصلا عشقو درک نمیکرد و همه رابطه هاش فقط از سر خوشگذرونی بود نه چیز دیگه ای
به ات که با صورت کنجکاو بهش خیره شده بود نگاه کرد
روبه یونگی گفت
_ بالاخره من برادرش اینکه سرش غیرتی بشم عادیه
یهو جیمین که از همون اول جمع ساکت بود با شتاپ بلند شد
جیمین: ولی خودتم خوب میدونی که داری چرند میگی
طرز حرف زدنش کمی عصبی و کنایه وار بود
_ کوکم ساکت نموند و بلند شد
به تو چه عوضی
(گایز این فقط فیکه و من همه اعضا رو دوست دارم فقط به خاطر جذاب شدن فیکه از کسایی هم که بایسشون جیمینه معذرت میخوام)
تا خواست یدونه بزنه در دهنش ات اومد و جلوش وایستاد
شما دو تا چتونه
_ ات برو کنار
نمیرم
_ دارم با زبون خوش بهت میگم برو کنار
جیمین: ات برو کنار ببینم میخواد چه غلطی بکنه
_ خفه شو (داد) ات دارم بهت میگم برو کناااار چرا از اون مرتیکه طرفداری میکنی؟
جیمین: پوزخند. شاید دوسم داره جئون
_ چییی (عربده)
&کوک ساکت
~بسه
کوک تروخدا بیا برگردیم خونه
ات از بازوی کوک گرفت و چنگ زد و کوک و جیمین همچنان عصبی به هم خیره شده بودن
_ فقط بزار برسیم خونه ات!
ات از ترس اب دهنشو قورت داد
تهیونگ بازوی اتو گرفت
&نبرش خونه بزار همینجا باشه تو با هانا برو خونه خودتون
اگه باهاش بری خونه اون عصبیه و....
هوم باشه ممنون
ات و هانا و یونگی و جیمین باهم رفتن
کوک که یکم عصبانیتش فروکش کرده بود با یاداوری اینکه ات با جیمین رفت دوباره عصبی شد سر تهیونگ داد زد
_ چرا گذاشتی با اون عوضی بره (داد)
&هیش کوک میخوام راجب یه چیزی باهات صحبت کنم
به ات چه حسی داری؟
_ مظورت چیه
& چرا وقتی جیمین گفت دوسش داره عصبی شدی و وقتی که ات طرفداریشو کرد ناراحت شدی
_ نمیدونم
& از نظرم تو عاشق شدی کوک
_.....
شرایط پارت بعد
۵۵ لایک
عضو ها ۳۸۵
۲۰ کامنت
۲۶.۱k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.