دل من یه روز به دزیا زد و رفت پشت
دل من یه روز به دزیا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه ی کفش فرار و ور کشید آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن خودش و تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش می خواست ولی آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
محمد علی بهمنی
پاشنه ی کفش فرار و ور کشید آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن خودش و تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش می خواست ولی آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
محمد علی بهمنی
۲.۶k
۲۰ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.