مامیتونستیم روزهای خیلی خوبی رو داشته باشیم..روزهایی که م
مامیتونستیم روزهای خیلی خوبی رو داشته باشیم..روزهایی که منتظربودن تا با بودن ما کنارهمدیگه شروع بشن..کافه هایی که منتظربودن تا ما وارد بشیم و خاطرات پرازعشق بسازیم..کوچه وخیابون هایی که منتظربودن تاصدای دوستدارم هایی که در گوش هم میگیم رو بشنون..زمستون های سردی و برفی که منتظربودن تامن از سرما پناه بیارم به آغوش گرمت،،بهارمنتظربود که بیاد و ببینه دستای پرازعشق ما بهم گره خورده و عشق بینمون روزبه روز بهاری ترمیشه..
اما چی شد که رسیدیم به ته ماجرا..!!
به ته قصمون..؟؟!!
مشکل از دل عاشق من بود یا مردم چشم شوراین شهر یا تویی که دم از عشق میزدی..؟!!
مشکل کجای این قصه عاشقی بود که درست چیده نشده بود..!!
آخه راست که میگن دوست داشتن زیاد یه فرد یا چیزی باعث دلزدگی میشه..شاید دلتو زدم که رفتی..!!
شایدم پای از مابهترون وسط بود..
اما بدون که یه دنیا منتظربود که من عاشقانه هامو نشونشون بدم..
و حالا تو مدیونی به قلبم،به احساسی که مرد..و به منی که هیچوقت من سابق نمیشه...
#الهام_محمدی
اما چی شد که رسیدیم به ته ماجرا..!!
به ته قصمون..؟؟!!
مشکل از دل عاشق من بود یا مردم چشم شوراین شهر یا تویی که دم از عشق میزدی..؟!!
مشکل کجای این قصه عاشقی بود که درست چیده نشده بود..!!
آخه راست که میگن دوست داشتن زیاد یه فرد یا چیزی باعث دلزدگی میشه..شاید دلتو زدم که رفتی..!!
شایدم پای از مابهترون وسط بود..
اما بدون که یه دنیا منتظربود که من عاشقانه هامو نشونشون بدم..
و حالا تو مدیونی به قلبم،به احساسی که مرد..و به منی که هیچوقت من سابق نمیشه...
#الهام_محمدی
۳۴۱
۰۴ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.