رمان سیرک دیجیتالی پارت ۵

راگاتا تو پارت قبل به جکس گفت بیا به ماجراجویی
جکس: میام... بنظرت انتخاب دیگه ای دارم؟ همینجا زنده موندن خودش یه اجباره..چرا نمیذارن به حال خودم باشم؟
راگاتا: چون گذاشتیم به حال خودت باشی که یه همچین آدمی تبدیل شدی!
جکس چشماش درشت شد
* خنده* کدوم آدم؟ من به این خوبی! هر چی باشم بهتر از تو هستم صورت عروسکی ! 😌
راهش رو کشید رفت
پامنی: بیخیال راگاتا . بیا بریم
کین اونارو به یه ماجراجویی دیگه برد و جکس بیشتر از قبل از بقیه فاصله می‌گرفت
پامنی تو فکر بود
پامنی از راگاتا پرسید: اگه جکس به فکر کسی نیست.. پس چرا تو ماجراجویی تفنگی وقتی از زوبل تیر خوردیم من رفتم دنبال زوبل به من گفت نرو وایسا؟ و یا چرا وقتی می‌خواستیم به کینگر تو تاریکی شلیک کنیم خورد به من گفت ببخشید ؟ اون سعی کرده بوده کافمو رو نجات بده پس میتونه هنوز توش خوبی پیدا کرد. شاید بشه به حالت قبلیش رو فعال کرد
راگاتا: اوه... شاید چون تیر خورده بوده به کمکت نیاز داشته . ولی من باخته بودم حذف شده بودم خبر ندارم. ولی پامنی یه چیزی رو باید بدونی
پامنی : چیو؟
راگاتا: تو نباید زیاد نزدیک جکس بشی . هم نفهم هست هم خودخواه . اون تو ماجراجویی قبلیمون نمیدونم چرا دکمه قرمز رو زد . اگه آبی رو میزد الان خونه بودیم . چون خودش خاطره خوبی نداشته انتظار داره بقیه نرن خونه اشون . یه خودخواه بدجنسه( با لحن عصبانی)
پامنی: شاید ... یه تله بوده و قرمز درست بوده
راگاتا: به هر حال من نمیذارم تورو فاسد کنه و همون بلایی که سر ریبیت آورد رو سر تو هم بیاره
همون لحظه جکس داشت رد میشد شنید
راگاتا: من ... من منظوری نداشتم!
جکس:* خنده* همیشه یه منظوری نداشتی ولی درواقع داری
پامنی تو فکر رفت
پامنی: با ریبیت چیکار کرده؟ مگه دوست نیستن؟
راگاتا : جکس یه آدم نفهم و بی رحم هست . به مزاحم سیرک معروفه. اون حتی اون زمان آزاردهنده بود ولی نه در این حد .
* فلش بک*
ریبیت: کی تو این سیرک سلطان دل هاست و جذاب!؟ شوخ طبع و ناز!؟ معلومه تو😁👍
جکس: ‌کی یه رو مخ کوچولوی پر حرف سیرک هست؟ تو!😂👍
ریبیت* خنده نه از ته دل*
جکس : بیا بریم قلعه کینگر رو خراب کنیم
ریبیت : اما... * جکس پرید وسط حرفش*.
جکس: بیخیال.. اگه میخوای زنده بمونی باید بهونه واسه خندیدن داشته باشی
ریبیت و جکس قلعه کینگر رو خراب کردن حرصش رو در آوردن و پاپیون راگاتا رو دزدیدن و کلی خرابکاری دیگه
سر آخر همه شاکی شدن
جکس: هاهااها! دیدی چه حالی داد؟
ریبیت: واسه تو شاید.. ولی من دوستام رو اذیت نمیکنم
جکس : نرو!
ریبیت: فعلا نه جکس .
ریبیت رفت اتاقش
ریبیت: چجوری باهاش دوست نباشم؟ خیلی کیوته و جذاب.. اولین نفر هم که به من خوش آمد گفت اون بود.. هوام رو داره. ولی بقیه رو آزار میده . نیاز دارم فکر کنم
* ادامه فردا*
دیدگاه ها (۰)

و اینم فیگور فیس های اریکا

رمان سیرک دیجیتالی پارت ۴

رمان سیرک دیجیتالی پارت ۳

دوستان من کمیک رو رمان کردم. بخونید نظر بدید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط