فصل شب دردناک

فصل۲ |شب دردناک|
پارت ۱۱۷


اقا/ج: اییی نوه گلم چرا دیشب گریه میکردی
جی کی : من گلیه کلم ... نه نکلدم
خانم/ج: خدا یا حرفاشو ...
ات : زود باش شیرت رو بخور و بریم خونه . ... مادرش این حرف را گفت و با حرص مشغول خوردن صبحونه اش شد مادر شوهرش با مهربانی گفت
خانم/ج: دخترم امروز رو اینجا بمون امروز جونکوک میاد
دختره با حرص نگاهش را به مادر شوهرش. دوخت و با حالت کمی عصبی گفت ... ات : مادر .. اون میتونست امشب با دوستاش بره بیرون ..
خانم جئون هیچ حرفی نگفت و سرش را پایین انداخت...
دختره از رو صندلی بلند شد و جی کی را از رو صندلی بلند کرد در اغوشش گرفت
ات: فعلا خدانگهدار
اقا/ج: دخترم یک امروز رو بمون هیچ اتفاقی نمی‌افته
دختره دیگر نتوانست حرف پدر شوهرش را زمین بندازه پس تصمیم گرفت نره جی کی را رو زمین گذاشت و با دویدن سمته تلوزیون رفت .. دختره هم رو صندلی اش نشست و باقیه چای اش را خورد ...
اقا/ج: خب خبری از خانوادت نیست ات انگار اصلا از کره رفتن ..
ات : درسته پدر .. منو تنها گذاشتن و رفتن .. پدر و مادرم رفتن خارج از کشور برایه تفریح و سرگرمی و دیدن فامیلا هاشون ولی شوهوآ و هیونگ نین اینجان ایل سونگ هم مشغول کار های شرکتش هستش . همچنین خودتون که میدونی یوکی باهاش کار میکنه
اقا/ج: درسته .. ولی تنها نیستی دخترم اینجا هم پدر و مادر داری
ات. : درسته پدر و ممنون از شما ..
اقا/ج: اگه صبحونه رو خوردید بریم بیرون هوا خیلی قشنگه
خانم/ج: درسته بریم حیات .
هر سه بلند شدن و بعد از گفتن به‌ اجوما که ( قهوه رو بیارین بیرون )
به سمته میز و صندلی های حیات رفتن هوا زیبای بود رو صندلی ها نشستن و با دیدن استخری پر از آب هوا رل قشنگ تر میکرد .. مشغول حرف زدن بودن تا اینکه جی کی با بدو بدو به حیات خلوت رفت و بلخره به مادرش نرسید مادرش بلند شد جلوش نشست کمی از صندلی ها فاصله گرفته بود و به در نزدیک بودن
ات : آروم پسرم چرا میدوی که بهت نگفتم که ندو
جی کی : اوما ... بابایی اومد
دختره که از این حرف خیلی خوشحال شد و از رو زمین بلند شد صدا کشف های مردانه اش را شنید و با حالت چهره خوشحال به در خیره شده بود ..
دیدگاه ها (۸)

فصل۲ |شب دردناک|پارت ۱۱۸بلخره انتظار این همه وقت را پایان رس...

فصل۲ |شب دردناک|پارت ۱۱۹وارد عمارت شد و همین که از در به داخ...

فصل۲ |شب دردناک|پارت ۱۱۶اجوما : خانم شام آمادست با حرف اجوما...

نام فیک: عشق مخفیPart: 48ویو ات*صدام کردن که برم داخل. پاشدم...

پارت ۱۶۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط