P

P5
_خوب پس برو استراحت کن

+چشم

رفتم اتاقم خوابیدم فردا یکی بیدارم کر و ی خانم بود همون دیروزی

خانم :آماده شو واسه دانشگاه

+چشم ممنون

رف بیرون ی لباس برداشتم و پوشیدم(اسلاید 2) ی آرایش کردم اما بهم نمیومد پس پاکش کردم. و ی آرایش لایت کردم
و رفتم بیرون

_خیلی دیر اومدی میدونی چقدر دیر شده

+اوههه واقعا متاسفم

_ولش بریم

+فقط گشنمه

_سریع باش

صبحانه سر پایی خوردم و رفتیم تو دانشگاه همه نگاه ها رو ما بود..

+یا خدا مگ جن دیدین

_ولشون کن

+اوکی

رفتیم کلاس
استلد اومد و
+وای کتابم!

_بیا

+اما خودت چی؟

استاد :تهیونگ برو بیرون هرکس کتاب نیاره از کلاس من میره بیرون!

ته رفت و کنم با کتاب اون درس خوندم بیچاره برای من طلف شد اوفف

کلاس تموم شد کیف تهیونگ رو برداشتم و رفتم سمت تهیونگ

+و.. واقعا متاسفم

_بسه

+بیشور (زیر لب)

_جای تشکرته

+ماشاالله گوشات از منم دراز تره

_ها؟

+(خنده) ببخشید

_تو خونه رات نمیدم هاااا

+میرم خونه بابام

_یجوری میگه میرم خونه بابام انگار زنم شده و اومده اونجا

+خدا نکنه

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خمارییـ
اصلا حمایت نمیشه ادامه نمیدم هااااا
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
دیدگاه ها (۱۴)

P7+خدانکنه_از خداتم باشه زنم ‌شی+آخه خیلی بد اخلاقی_من بد اخ...

P8+چ گیری دادی تو امروز خودت مگ تیپ نزدی_من خو میزبانم+هووفف...

P5لباسم رو عوض کردم و رفتم پایین ته رو میز نشسته بود منم رفت...

اسلاید 2 عمارتاسلاید 3 سالن اصلی عمارتاسلاید 4اتاق تهیونگاسل...

نفرین شیرین. پارت 1

پارت ۴۲ فیک دور اما آشنا

دوپارتی تهیونگ part1موقعیت:روز تولد ات تهیونگ:ات لباساتو بپو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط